vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5078

title of 5078
۱۹۷۴Nای خروسان از وی آموزید بانگ * بانگ بهر حق کند نه بهر دانگ
۱۹۷۵Nصبح کاذب آید و نفریبدش * صبح کاذب عالم و نیک و بدش
۱۹۷۶Nاهل دنیا عقل ناقص داشتند * تا که صبح صادقش پنداشتند
۱۹۷۷Nصبح کاذب کاروانها را زده‌ست * که به بوی روز بیرون آمده‌ست
۱۹۷۸Nصبح کاذب خلق را رهبر مباد * کاو دهد بس کاروانها را به باد
۱۹۷۹Nای شده تو صبح کاذب را رهین * صبح صادق را تو کاذب هم مبین
۱۹۸۰Nگر نداری از نفاق و بد امان * از چه داری بر برادر ظن همان
۱۹۸۱Nبد گمان باشد همیشه زشت کار * نامه‌ی خود خواند اندر حق یار
۱۹۸۲Nآن خسان که در کژیها مانده‌اند * انبیا را ساحر و کژ خوانده‌اند
۱۹۸۳Nو آن امیران خسیس قلب ساز * این گمان بردند بر حجره‌ی ایاز
۱۹۸۴Nکاو دفینه دارد و گنج اندر آن * ز آینه‌ی خود منگر اندر دیگران
۱۹۸۵Nشاه می‌دانست خود پاکی او * بهر ایشان کرد او آن جستجو
۱۹۸۶Nکای امیر آن حجره را بگشای در * نیم شب که باشد او ز آن بی‌خبر
۱۹۸۷Nتا پدید آید سگالشهای او * بعد از آن بر ماست مالشهای او
۱۹۸۸Nمر شما را دادم آن زر و گهر * من از آن زرها نخواهم جز خبر
۱۹۸۹Nاین همی‌گفت و دل او می‌طپید * از برای آن ایاز بی‌ندید
۱۹۹۰Nکه منم کاین بر زبانم می‌رود * این جفا گر بشنود او چون شود
۱۹۹۱Nباز می‌گوید به حق دین او * که از این افزون بود تمکین او
۱۹۹۲Nکی به قذف زشت من طیره شود * وز غرض وز سر من غافل بود
۱۹۹۳Nمبتلا چون دید تاویلات رنج * برد بیند کی شود او مات رنج
۱۹۹۴Nصاحب تاویل ایاز صابر است * کاو به بحر عاقبتها ناظر است
۱۹۹۵Nهمچو یوسف خواب این زندانیان * هست تعبیرش به پیش او عیان
۱۹۹۶Nخواب خود را چون نداند مرد خیر * کاو بود واقف ز سر خواب غیر
۱۹۹۷Nگر زنم صد تیغ او را ز امتحان * کم نگردد وصلت آن مهربان
۱۹۹۸Nداند او کان تیغ بر خود می‌زنم * من وی‌ام اندر حقیقت او منم