vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5061

title of 5061
۱۴۴۵Nآن یکی می‌دید خواب اندر چله * در رهی ماده سگی بد حامله
۱۴۴۶Nناگهان آواز سگ بچگان شنید * سگ بچه اندر شکم بد ناپدید
۱۴۴۷Nبس عجب آمد و را آن بانگها * سگ بچه اندر شکم چون زد ندا
۱۴۴۸Nسگ بچه اندر شکم ناله کنان * هیچ کس دیده‌ست این اندر جهان
۱۴۴۹Nچون بجست از واقعه آمد به خویش * حیرت او دم‌به‌دم می‌گشت بیش
۱۴۵۰Nدر چله کس نی که گردد عقده حل * جز که درگاه خدا عز و جل
۱۴۵۱Nگفت یا رب زین شکال و گفت و گو * در چله وامانده‌ام از ذکر تو
۱۴۵۲Nپر من بگشای تا پران شوم * در حدیقه‌ی ذکر و سیبستان شوم
۱۴۵۳Nآمدش آواز هاتف در زمان * کان مثالی دان ز لاف جاهلان
۱۴۵۴Nکز حجاب و پرده بیرون نامده * چشم بسته بی‌هده گویان شده
۱۴۵۵Nبانگ سگ اندر شکم باشد زیان * نه شکار انگیز و نه شب پاسبان
۱۴۵۶Nگرگ نادیده که منع او بود * دزد نادیده که دفع او شود
۱۴۵۷Nاز حریصی وز هوای سروری * در نظر کند و به لافیدن جری
۱۴۵۸Nاز هوای مشتری و گرم دار * بی‌بصیرت پا نهاده در فشار
۱۴۵۹Nماه نادیده نشانها می‌دهد * روستایی را بدان کژ می‌نهد
۱۴۶۰Nاز برای مشتری در وصف ماه * صد نشان نادیده گوید بهر جاه
۱۴۶۱Nمشتری کاو سود دارد خود یکی است * لیک ایشان را در او ریب و شکی است
۱۴۶۲Nاز هوای مشتری بی‌شکوه * مشتری را باد دادند این گروه
۱۴۶۳Nمشتری ماست اللَّه اشتری * از غم هر مشتری هین برتر آ
۱۴۶۴Nمشتریی جو که جویان تو است * عالم آغاز و پایان تو است
۱۴۶۵Nهین مکش هر مشتری را تو به دست * عشق بازی با دو معشوقه بد است
۱۴۶۶Nزو نیابی سود و مایه گر خرد * نبودش خود قیمت عقل و خرد
۱۴۶۷Nنیست او را خود بهای نیم نعل * تو بر او عرضه کنی یاقوت و لعل
۱۴۶۸Nحرص کورت کرد و محرومت کند * دیو همچون خویش مرجومت کند
۱۴۶۹Nهمچنانک اصحاب فیل و قوم لوط * کردشان مرجوم چون خود آن سخوط
۱۴۷۰Nمشتری را صابران دریافتند * چون سوی هر مشتری نشتافتند
۱۴۷۱Nآن گه گردانید رو ز آن مشتری * بخت و اقبال و بقا شد رو بری
۱۴۷۲Nماند حسرت بر حریصان تا ابد * همچو حال اهل ضروان در حسد