vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5051

title of 5051
۱۱۱۹Nآن یکی می‌گفت من پیغمبرم * از همه پیغمبران فاضلترم
۱۱۲۰Nگردنش بستند و بردندش به شاه * کاین همی‌گوید رسولم از اله
۱۱۲۱Nخلق بر وی جمع چون مور و ملخ * که چه مکر است و چه تزویر و چه فخ
۱۱۲۲Nگر رسول آن است کاید از عدم * ما همه پیغمبریم و محتشم
۱۱۲۳Nما از آن جا آمدیم اینجا غریب * تو چرا مخصوص باشی ای ادیب
۱۱۲۴Nنه شما چون طفل خفته آمدید * بی‌خبر از راه وز منزل بدید
۱۱۲۵Nاز منازل خفته بگذشتید و مست * بی‌خبر از راه و از بالا و پست
۱۱۲۶Nما به بیداری روان گشتیم و خوش * از ورای پنج و شش تا پنج و شش
۱۱۲۷Nدیده منزلها ز اصل و از اساس * چون قلاووزان خبیر و ره شناس
۱۱۲۸Nشاه را گفتند اشکنجه‌ش بکن * تا نگوید جنس او هیچ این سخن
۱۱۲۹Nشاه دیدش بس نزار و بس ضعیف * که به یک سیلی بمیرد آن نحیف
۱۱۳۰Nکی توان او را فشردن یا زدن * که چو شیشه گشته است او را بدن
۱۱۳۱Nلیک با او گویم از راه خوشی * که چرا داری تو لاف سرکشی
۱۱۳۲Nکز درشتی ناید اینجا هیچ کار * هم به نرمی سر کند از غار مار
۱۱۳۳Nمردمان را دور کرد از گرد وی * شه لطیفی بود و نرمی ورد وی
۱۱۳۴Nپس نشاندش باز پرسیدش ز جا * که کجا داری معاش و ملتجی
۱۱۳۵Nگفت ای شه هستم از دارُ السَّلامِ* * آمده از ره در این دار الملام
۱۱۳۶Nنه مرا خانه‌ست و نه یک همنشین * خانه کی کردست ماهی در زمین
۱۱۳۷Nباز شاه از روی لاغش گفت باز * که چه خوردی و چه داری چاشت ساز
۱۱۳۸Nاشتها داری چه خوردی بامداد * که چنین سر مستی و پر لاف و باد
۱۱۳۹Nگفت اگر نانم بدی خشک و طری * کی کنیمی دعوی پیغمبری
۱۱۴۰Nدعوی پیغمبری با این گروه * همچنان باشد که دل جستن ز کوه
۱۱۴۱Nکس ز کوه و سنگ عقل و دل نجست * فهم و ضبط نکته‌ی مشکل نجست
۱۱۴۲Nهر چه گویی باز گوید که همان * می‌کند افسوس چون مستهزیان
۱۱۴۳Nاز کجا این قوم و پیغام از کجا * از جمادی جان که را باشد رجا
۱۱۴۴Nگر تو پیغام زنی آری و زر * پیش تو بنهند جمله سیم و سر
۱۱۴۵Nکه فلان جا شاهدی می‌خواندت * عاشق آمد بر تو او می‌داندت
۱۱۴۶Nور تو پیغام خدا آری چو شهد * که بیا سوی خدا ای نیک عهد
۱۱۴۷Nاز جهان مرگ سوی برگ رو * چون بقا ممکن بود فانی مشو
۱۱۴۸Nقصد خون تو کنند و قصد سر * نه از برای حمیت دین و هنر