vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5043

title of 5043
۹۴۰Nشهوتی است او و بس شهوت پرست * ز آن شراب زهرناک ژاژ مست
۹۴۱Nگر نه بهر نسل بودی ای وصی * آدم از ننگش بکردی خود خصی
۹۴۲Nگفت ابلیس لعین دادار را * دام زفتی خواهم این اشکار را
۹۴۳Nزر و سیم و گله‌ی اسبش نمود * که بدین تانی خلایق را ربود
۹۴۴Nگفت شاباش و ترش آویخت لنج * شد ترنجیده و ترش همچون ترنج
۹۴۵Nپس در و گوهر ز معدنهای خوش * کرد آن پس مانده را حق پیش کش
۹۴۶Nگیر این دام دگر را ای لعین * گفت زین افزون ده ای نعم المعین
۹۴۷Nچرب و شیرین و شرابات ثمین * دادش و بس جامه‌ی ابریشمین
۹۴۸Nگفت یا رب بیش از این خواهم مدد * تا ببندمشان بحبل من مسد
۹۴۹Nتا که مستانت که نر و پر دلند * مردوار آن بندها را بگسلند
۹۵۰Nتا بدین دام و رسنهای هوا * مرد تو گردد ز نامردان جدا
۹۵۱Nدام دیگر خواهم ای سلطان تخت * دام مرد انداز و حیلت ساز سخت
۹۵۲Nخمر و چنگ آورد پیش او نهاد * نیم خنده زد بدان شد نیم شاد
۹۵۳Nسوی اضلال ازل پیغام کرد * که بر آر از قعر بحر فتنه گرد
۹۵۴Nنی یکی از بندگانت موسی است * پرده‌ها در بحر او از گرد بست
۹۵۵Nآب از هر سو عنان را وا کشید * از تگ دریا غباری بر جهید
۹۵۶Nچون که خوبی زنان با او نمود * که ز عقل و صبر مردان می‌فزود
۹۵۷Nپس زد انگشتک به رقص اندر فتاد * که بده زوتر رسیدم در مراد
۹۵۸Nچون بدید آن چشمهای پر خمار * که کند عقل و خرد را بی‌قرار
۹۵۹Nو آن صفای عارض آن دلبران * که بسوزد چون سپند این دل بر آن
۹۶۰Nرو و خال و ابرو و لب چون عقیق * گوییا حق تافت از پرده‌ی رقیق
۹۶۱Nدید او آن غنج و بر جست او سبک * چون تجلی حق از پرده‌ی تنک