vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5041

title of 5041
۹۰۸Nروزها آن آهوی خوش ناف نر * در شکنجه بود در اصطبل خر
۹۰۹Nمضطرب در نزع چون ماهی ز خشک * در یکی حقه معذب پشک و مشک
۹۱۰Nیک خرش گفتی که ها این بو الوحوش * طبع شاهان دارد و میران خموش
۹۱۱Nو آن دگر تسخر زدی کز جر و مد * گوهر آورده‌ست کی ارزان دهد
۹۱۲Nو آن خری گفتی که با این نازکی * بر سریر شاه شو گو متکی
۹۱۳Nآن خری شد تخمه‌ی وز خوردن بماند * پس به رسم دعوت آهو را بخواند
۹۱۴Nسر چنین کرد او که نه رو ای فلان * اشتهایم نیست هستم ناتوان
۹۱۵Nگفت می‌دانم که نازی می‌کنی * یا ز ناموس احترازی می‌کنی
۹۱۶Nگفت او با خود که آن طعمه‌ی تو است * که از آن اجزای تو زنده و نو است
۹۱۷Nمن الیف مرغزاری بوده‌ام * در زلال و روضه‌ها آسوده‌ام
۹۱۸Nگر قضا انداخت ما را در عذاب * کی رود آن خو و طبع مستطاب
۹۱۹Nگر گدا گشتم گدا رو کی شوم * ور لباسم کهنه گردد من نوم
۹۲۰Nسنبل و لاله و سپر غم نیز هم * با هزاران ناز و نفرت خورده‌ام
۹۲۱Nگفت آری لاف می‌زن لاف لاف * در غریبی بس توان گفتن گزاف
۹۲۲Nگفت نافم خود گواهی می‌دهد * منتی بر عود و عنبر می‌نهد
۹۲۳Nلیک آن را که شنود صاحب مشام * بر خر سرگین پرست آن شد حرام
۹۲۴Nخر گمیز خر ببوید بر طریق * مشک چون عرضه کنم با این فریق
۹۲۵Nبهر این گفت آن رسول مستجیب * رمز الاسلام فی الدنیا غریب
۹۲۶Nز انکه خویشانش هم از وی می‌رمند * گر چه با ذاتش ملایک هم دمند
۹۲۷Nصورتش را جنس می‌بینند انام * لیک از وی می‌نیابند آن مشام
۹۲۸Nهمچو شیری در میان نقش گاو * دور می‌بینش ولی او را مکاو
۹۲۹Nور بکاوی ترک گاو تن بگو * که بدرد گاو را آن شیر خو
۹۳۰Nطبع گاوی از سرت بیرون کند * خوی حیوانی ز حیوان بر کند
۹۳۱Nگاو باشی شیر گردی نزد او * گر تو با گاوی خوشی شیری مجو