vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5031

title of 5031
۶۲۰Nهمچو هاروت و چو ماروت آن دو پاک * بسته‌اند اینجا به چاه سهمناک
۶۲۱Nعالم سفلی و شهوانی درند * اندر این چه گشته‌اند از جرم بند
۶۲۲Nسحر و ضد سحر را بی‌اختیار * زین دو آموزند نیکان و شرار
۶۲۳Nلیک اول پند بدهندش که هین * سحر را از ما میاموز و مچین
۶۲۴Nما بیاموزیم این سحر ای فلان * از برای ابتلا و امتحان
۶۲۵Nکامتحان را شرط باشد اختیار * اختیاری نبودت بی‌اقتدار
۶۲۶Nمیلها همچون سگان خفته‌اند * اندر ایشان خیر و شر بنهفته‌اند
۶۲۷Nچون که قدرت نیست خفتند این رده * همچو هیزم پاره‌ها و تن زده
۶۲۸Nتا که مرداری در آید در میان * نفخ صور حرص کوبد بر سگان
۶۲۹Nچون در آن کوچه خری مردار شد * صد سگ خفته بدان بیدار شد
۶۳۰Nحرصهای رفته اندر کتم غیب * تاختن آورد سر بر زد ز جیب
۶۳۱Nمو به موی هر سگی دندان شده * وز برای حیله دم جنبان شده
۶۳۲Nنیم زیرش حیله بالا آن غضب * چون ضعیف آتش که یابد او حطب
۶۳۳Nشعله شعله می‌رسد از لامکان * می‌رود دود لهب تا آسمان
۶۳۴Nصد چنین سگ اندر این تن خفته‌اند * چون شکاری نیست شان بنهفته‌اند
۶۳۵Nیا چو بازان‌اند دیده دوخته * در حجاب از عشق صیدی سوخته
۶۳۶Nتا کله بر دارد و بیند شکار * آن گهان سازد طواف کوهسار
۶۳۷Nشهوت رنجور ساکن می‌بود * خاطر او سوی صحت می‌رود
۶۳۸Nچون نبیند نان و سیب و خربزه * در مصاف آید مزه و خوف بزه
۶۳۹Nگر بود صبار دیدن سود اوست * آن تهیج طبع سستش را نکوست
۶۴۰Nور نباشد صبر پس نادیده به * تیر دور اولی ز مرد بی‌زره