block:5030
| ۶۰۴ | N | زین بفرمودهست آن آگه رسول | * | که هر آن که مرد و کرد از تن نزول |
| ۶۰۵ | N | نبود او را حسرت نقلان و موت | * | لیک باشد حسرت تقصیر و فوت |
| ۶۰۶ | N | هر که میرد خود تمنی باشدش | * | که بدی زین پیش نقل مقصدش |
| ۶۰۷ | N | گر بود بد تا بدی کمتر بدی | * | ور تقی تا خانه زودتر آمدی |
| ۶۰۸ | N | گوید آن بد بیخبر میبودهام | * | دم به دم من پرده میافزودهام |
| ۶۰۹ | N | گر از این زودتر مرا معبر بدی | * | این حجاب و پردهام کمتر بدی |
| ۶۱۰ | N | از حریصی کم دران روی قنوع | * | وز تکبر کم دران چهرهی خشوع |
| ۶۱۱ | N | همچنین از بخل کم در روی جود | * | وز بلیسی چهرهی خوب سجود |
| ۶۱۲ | N | بر مکن آن پر خلد آرای را | * | بر مکن آن پر ره پیمای را |
| ۶۱۳ | N | چون شنید این پند در وی بنگریست | * | بعد از آن در نوحه آمد میگریست |
| ۶۱۴ | N | نوحه و گریهی دراز دردمند | * | هر که آن جا بود بر گریهاش فگند |
| ۶۱۵ | N | و انکه میپرسید پر کندن ز چیست | * | بیجوابی شد پشیمان میگریست |
| ۶۱۶ | N | کز فضولی من چرا پرسیدمش | * | او ز غم پر بود شورانیدمش |
| ۶۱۷ | N | میچکید از چشم تر بر خاک آب | * | اندر آن هر قطره مدرج صد جواب |
| ۶۱۸ | N | گریهی با صدق بر جانها زند | * | تا که چرخ و عرش را گریان کند |
| ۶۱۹ | N | عقل و دلها بیگمانی عرشیاند | * | در حجاب از نور عرشی میزیند |