block:5027
۵۵۷ | N | روی نفس مطمئنه در جسد | * | زخم ناخنهای فکرت میکشد |
۵۵۸ | N | فکرت بد ناخن پر زهر دان | * | میخراشد در تعمق روی جان |
۵۵۹ | N | تا گشاید عقدهی اشکال را | * | در حدث کردست زرین بیل را |
۵۶۰ | N | عقده را بگشاده گیر ای منتهی | * | عقدهی سخت است بر کیسهی تهی |
۵۶۱ | N | در گشاد عقدهها گشتی تو پیر | * | عقدهی چندی دگر بگشاده گیر |
۵۶۲ | N | عقدهای کان بر گلوی ماست سخت | * | که بدانی که خسی یا نیک بخت |
۵۶۳ | N | حل این اشکال کن گر آدمی | * | خرج این کن دم اگر آدم دمی |
۵۶۴ | N | حد اعیان و عرض دانسته گیر | * | حد خود را دان که نبود زین گزیر |
۵۶۵ | N | چون بدانی حد خود زین حد گریز | * | تا به بیحد در رسی ای خاک بیز |
۵۶۶ | N | عمر در محمول و در موضوع رفت | * | بیبصیرت عمر در مسموع رفت |
۵۶۷ | N | هر دلیلی بینتیجه و بیاثر | * | باطل آمد در نتیجهی خود نگر |
۵۶۸ | N | جز به مصنوعی ندیدی صانعی | * | بر قیاس اقترانی قانعی |
۵۶۹ | N | میفزاید در وسایط فلسفی | * | از دلایل باز بر عکسش صفی |
۵۷۰ | N | این گریزد از دلیل و از حجاب | * | از پی مدلول سر برده به جیب |
۵۷۱ | N | گر دخان او را دلیل آتش است | * | بیدخان ما را در آن آتش خوش است |
۵۷۲ | N | خاصه این آتش که از قرب و ولا | * | از دخان نزدیکتر آمد بما |
۵۷۳ | N | پس سیه کاری بود رفتن ز جان | * | بهر تخییلات جان سوی دخان |