vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5026

title of 5026
۵۳۶Nپر خود می‌کند طاوسی به دشت * یک حکیمی رفته بود آن جا به گشت
۵۳۷Nگفت طاوسا چنین پر سنی * بی‌دریغ از بیخ چون بر می‌کنی
۵۳۸Nخود دلت چون می‌دهد تا این حلل * بر کنی اندازی‌اش اندر وحل
۵۳۹Nهر پرت را از عزیزی و پسند * حافظان در طی مصحف می‌نهند
۵۴۰Nبهر تحریک هوای سودمند * از پر تو باد بیزن می‌کنند
۵۴۱Nاین چه ناشکری و چه بی‌باکی است * تو نمی‌دانی که نقاشش کی است
۵۴۲Nیا همی‌دانی و نازی می‌کنی * قاصدا قلع طرازی می‌کنی
۵۴۳Nای بسا نازا که گردد آن گناه * افکند مر بنده را از چشم شاه
۵۴۴Nناز کردن خوشتر آید از شکر * لیک کم خایش که دارد صد خطر
۵۴۵Nایمن آباد است آن راه نیاز * ترک نازش گیر و با آن ره بساز
۵۴۶Nای بسا ناز آوری زد پر و بال * آخر الامر آن بر آن کس شد وبال
۵۴۷Nخوشی ناز ار دمی بفرازدت * بیم و ترس مضمرش بگدازدت
۵۴۸Nوین نیاز ار چه که لاغر می‌کند * صدر را چون بدر انور می‌کند
۵۴۹Nچون ز مرده زنده بیرون می‌کشد * هر که مرده گشت او دارد رشد
۵۵۰Nچون ز زنده مرده بیرون می‌کند * نفس زنده سوی مرگی می‌تند
۵۵۱Nمرده شو تا مخرج الحی الصمد * زنده‌ای زین مرده بیرون آورد
۵۵۲Nدی شوی بینی تو اخراج بهار * لیل گردی بینی ایلاج نهار*
۵۵۳Nبر مکن آن پر که نپذیرد رفو * روی مخراش از عزا ای خوب رو
۵۵۴Nآن چنان رویی که چون شمس ضحاست * آن چنان رخ را خراشیدن خطاست
۵۵۵Nزخم ناخن بر چنان رخ کافری است * که رخ مه در فراق او گریست
۵۵۶Nیا نمی‌بینی تو روی خویش را * ترک کن خوی لجاج اندیش را