vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5012

title of 5012
۲۶۱Nاین سخن پایان ندارد مصطفی * عرضه کرد ایمان و پذرفت آن فتی
۲۶۲Nآن شهادت را که فرخ بوده است * بندهای بسته را بگشوده است
۲۶۳Nگشت مومن گفت او را مصطفی * که امشبان هم باش تو مهمان ما
۲۶۴Nگفت و الله تا ابد ضیف توام * هر کجا باشم به هر جا که روم
۲۶۵Nزنده کرده و معتق و دربان تو * این جهان و آن جهان بر خوان تو
۲۶۶Nهر که بگزیند جز این بگزیده خوان * عاقبت درد گلویش ز استخوان
۲۶۷Nهر که سوی خوان غیر تو رود * دیو با او دان که هم کاسه بود
۲۶۸Nهر که از همسایگی تو رود * دیو بی‌شکی که همسایه‌ش شود
۲۶۹Nور رود بی‌تو سفر او دور دست * دیو بد همراه و هم سفره‌ی وی است
۲۷۰Nور نشیند بر سر اسب شریف * حاسد ما هست دیو او را ردیف
۲۷۱Nور بچه گیرد از او شهناز او * دیو در نسلش بود انباز او
۲۷۲Nدر نبی‌ شارِکْهُمْ‌ فرمود حق * هم در اموال و در اولاد ای شفق
۲۷۳Nگفت پیغمبر ز غیب این را جلی * در مقالات نوادر با علی
۲۷۴Nیا رسول اللَّه رسالت را تمام * تو نمودی همچو شمس بی‌غمام
۲۷۵Nاین که تو کردی دو صد مادر نکرد * عیسی از افسونش با عازر نکرد
۲۷۶Nاز تو جانم از اجل نک جان ببرد * عازر ار شد زنده ز آن دم باز مرد
۲۷۷Nگشت مهمان رسول آن شب عرب * شیر یک بز نیمه خورد و بست لب
۲۷۸Nکرد الحاحش بخور شیر و رقاق * گفت گشتم سیر و اللَّه بی‌نفاق
۲۷۹Nاین تکلف نیست نی ناموس و فن * سیرتر گشتم از آن که دوش من
۲۸۰Nدر عجب ماندند جمله اهل بیت * پر شد این قندیل زین یک قطره زیت
۲۸۱Nآن چه قوت مرغ بابیلی بود * سیری معده‌ی چنین پیلی شود
۲۸۲Nفجفجه افتاد اندر مرد و زن * قدر پشه می‌خورد آن پیل‌تن
۲۸۳Nحرص و وهم کافری سر زیر شد * اژدها از قوت موری سیر شد
۲۸۴Nآن گدا چشمی کفر از وی برفت * لوت ایمانیش لمتر کرد و زفت
۲۸۵Nآن که از جوع البقر او می‌طپید * همچو مریم میوه‌ی جنت بدید
۲۸۶Nمیوه‌ی جنت سوی چشمش شتافت * معده‌ی چون دوزخش آرام یافت
۲۸۷Nذات ایمان نعمت و لوتی است هول * ای قناعت کرده از ایمان به قول