block:3223
۴۶۲۴ | Q | پشّه آمد از حَدِیقه و ز گیاه | * | وز سُلَیْمان گشت پشّه دادخواه |
۴۶۲۴ | N | پشه آمد از حدیقه و ز گیاه | * | و ز سلیمان گشت پشه داد خواه |
۴۶۲۵ | Q | کای سلیمان معدلت میگستری | * | بر شیاطین و آدمیزاد و پَری |
۴۶۲۵ | N | کای سلیمان معدلت میگستری | * | بر شیاطین و آدمی زاد و پری |
۴۶۲۶ | Q | مرغ و ماهی در پناهِ عدلِ تُست | * | کیست آن گُم گشته کش فضلت نجُست |
۴۶۲۶ | N | مرغ و ماهی در پناه عدل تست | * | کیست آن گم گشته کش فضلت نجست |
۴۶۲۷ | Q | داد دِه ما را که بس زاریم ما | * | بینصیب از باغ و گُلزاریم ما |
۴۶۲۷ | N | داد ده ما را که بس زاریم ما | * | بینصیب از باغ و گلزاریم ما |
۴۶۲۸ | Q | مُشکلاتِ هر ضعیفی از تو حَل | * | پشّه باشد در ضعیفی خود مَثَل |
۴۶۲۸ | N | مشکلات هر ضعیفی از تو حل | * | پشه باشد در ضعیفی خود مثل |
۴۶۲۹ | Q | شُهره ما در ضعف و اِشکسته پَری | * | شهره تو در لطف و مسکینپَرْوَری |
۴۶۲۹ | N | شهره ما در ضعف و اشکسته پری | * | شهره تو در لطف و مسکین پروری |
۴۶۳۰ | Q | ای تو در اطباقِ قُدرت مُنتهی | * | مُنتهی ما در کمی و بیرَهی |
۴۶۳۰ | N | ای تو در اطباق قدرت منتهی | * | منتهی ما در کمی و بیرهی |
۴۶۳۱ | Q | داد دِه ما را ازین غم کُن جُدا | * | دست گیر ای دستِ تو دستِ خدا |
۴۶۳۱ | N | داد ده ما را از این غم کن جدا | * | دست گیر ای دست تو دست خدا |
۴۶۳۲ | Q | پس سلیمان گفت ای اِنصافجُو | * | داد و انصاف از که میخواهی بگو |
۴۶۳۲ | N | پس سلیمان گفت ای انصاف جو | * | داد و انصاف از که میخواهی بگو |
۴۶۳۳ | Q | کیست آن ظالم که از باد و بُرُوت | * | ظلم کردست و خراشیدست رُوت |
۴۶۳۳ | N | کیست آن ظالم که از باد و بروت | * | ظلم کرده ست و خراشیده ست روت |
۴۶۳۴ | Q | ای عجب در عهدِ ما ظالم کجاست | * | کو نه اندر حبس و در زنجیرِ ماست |
۴۶۳۴ | N | ای عجب در عهد ما ظالم کجاست | * | کاو نه اندر حبس و در زنجیر ماست |
۴۶۳۵ | Q | چونک ما زادیم ظلم آن روز مُرد | * | پس بعهدِ ما کی ظلمی پیش بُرد |
۴۶۳۵ | N | چون که ما زادیم ظلم آن روز مرد | * | پس به عهد ما که ظلمی پیش برد |
۴۶۳۶ | Q | چون بر آمد نور ظلمت نیست شد | * | ظلم را ظلمت بود اصل و عَضُد |
۴۶۳۶ | N | چون بر آمد نور ظلمت نیست شد | * | ظلم را ظلمت بود اصل و عضد |
۴۶۳۷ | Q | نک شیاطین کسب و خدمت میکنند | * | دیگران بسته باَصْفادند و بند |
۴۶۳۷ | N | نک شیاطین کسب و خدمت میکنند | * | دیگران بسته به اصفادند و بند |
۴۶۳۸ | Q | اصلِ ظلم ظالمان از دیو بود | * | دیو در بندست اِسْتَم چون نمود |
۴۶۳۸ | N | اصل ظلم ظالمان از دیو بود | * | دیو در بند است استم چون نمود |
۴۶۳۹ | Q | مُلک ز آن دادست ما را کُنْ فَکان | * | تا ننالد خلق سوی آسمان |
۴۶۳۹ | N | ملک ز آن داده ست ما را کن فکان | * | تا ننالد خلق سوی آسمان |
۴۶۴۰ | Q | تا ببالا بر نیاید دودها | * | تا نگردد مُضْطَرِب چرخ و سُها |
۴۶۴۰ | N | تا ببالا بر نیاید دودها | * | تا نگردد مضطرب چرخ و سها |
۴۶۴۱ | Q | تا نلرزد عرش از نالهٔ یتیم | * | تا نگردد از ستم جانی سقیم |
۴۶۴۱ | N | تا نلرزد عرش از نالهی یتیم | * | تا نگردد از ستم جانی سقیم |
۴۶۴۲ | Q | ز آن نهادیم از ممالک مَذْهَبی | * | تا نیاید بر فلکها یا رَبی |
۴۶۴۲ | N | ز آن نهادیم از ممالک مذهبی | * | تا نیاید بر فلکها یا ربی |
۴۶۴۳ | Q | مَنْگر ای مظلوم سوی آسمان | * | کاسمانی شاه داری در زمان |
۴۶۴۳ | N | منگر ای مظلوم سوی آسمان | * | کاسمانی شاه داری در زمان |
۴۶۴۴ | Q | گفت پَّشه دادِ من از دستِ باد | * | کو دو دستِ ظلم بر ما بر گشاد |
۴۶۴۴ | N | گفت پشه داد من از دست باد | * | کاو دو دست ظلم بر ما بر گشاد |
۴۶۴۵ | Q | ما ز ظلمِ او بتنگی اندریم | * | با لبِ بسته ازو خون میخوریم |
۴۶۴۵ | N | ما به ظلم او به تنگی اندریم | * | با لب بسته از او خون میخوریم |