vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3207

جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود
۴۲۸۲Qای سگِ طاعن تو عَوْعَوْ می‌کنی * طعنِ قُرآن را برون‌شَو می‌کنی
۴۲۸۲Nای سگ طاعن تو عوعو می‌کنی * طعن قرآن را برون شو می‌کنی
۴۲۸۳Qاین نه آن شیرست کز وَیْ جان بَری * یا ز پنجهٔ قهرِ او ایمان بَری
۴۲۸۳Nاین نه آن شیر است کز وی جان بری * یا ز پنجه‌ی قهر او ایمان بری
۴۲۸۴Qتا قیامت می‌زند قُرآن نِدیٰ * ای گروهی جهل را گشته فِدیٰ
۴۲۸۴Nتا قیامت می‌زند قرآن ندا * ای گروهی جهل را گشته فدا
۴۲۸۵Qکه مرا افسانه می‌پنداشتید * تخمِ طعن و کافری می‌کاشتید
۴۲۸۵Nکه مرا افسانه می‌پنداشتید * تخم طعن و کافری می‌کاشتید
۴۲۸۶Qخود بدیدیت آنک طعنه می‌زدیت * که شما فانی و افسانه بُدیت
۴۲۸۶Nخود بدیدید آن که طعنه می‌زدیت * که شما فانی و افسانه بدیت
۴۲۸۷Qمن کلامِ حقَّم و قایم بذات * قُوتِ جانِ جان و یاقوتِ زَکات
۴۲۸۷Nمن کلام حقم و قایم به ذات * قوت جان جان و یاقوت زکات
۴۲۸۸Qنورِ خورشیدم فتاده بر شما * لیک از خورشید ناگشته جُدا
۴۲۸۸Nنور خورشیدم فتاده بر شما * لیک از خورشید ناگشته جدا
۴۲۸۹Qنَک منم ینبوعِ آن آب حیات * تا رهانم عاشقان را از مَمات
۴۲۸۹Nنک منم ینبوع آن آب حیات * تا رهانم عاشقان را از ممات
۴۲۹۰Qگر چنان گَنْد آزتان ننگیختی * جُرعه‌ای بر گورتان حق ریختی
۴۲۹۰Nگر چنان گند آزتان ننگیختی * جرعه‌ای بر گورتان حق ریختی
۴۲۹۱Qنه بگیرم گفت و پندِ آن حکیم * دل نگردانم بهَر طعنی سقیم
۴۲۹۱Nنه بگیرم گفت و پند آن حکیم * دل نگردانم به هر طعنی سقیم