vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3196

مکرّر کردن عاذلان پند را بر آن مهمان آن مسجد مهمان‌کش
۴۰۷۹Qگفت پیغامبر که إِِنَّ فی ٱلْبَیان * سِحْرًا و حق گفت آن خوش‌پهلوان
۴۰۷۹Nگفت پیغمبر که ان فی البیان * سحرا و حق گفت آن خوش پهلوان
۴۰۸۰Qهین مکن جَلْدی برَو ای بُو ٱلکرم * مسجد و ما را مکن زین متَّهَم
۴۰۸۰Nهین مکن جلدی برو ای بو الکرم * مسجد و ما را مکن زین متهم
۴۰۸۱Qکه بگوید دشمنی از دشمنی * آتشی در ما زند فردا دَنی
۴۰۸۱Nکه بگوید دشمنی از دشمنی * آتشی در ما زند فردا دنی
۴۰۸۲Qکه بتاسانید او را ظالمی * بر بهانهٔ مسجد او بُد سالمی
۴۰۸۲Nکه بتاسانید او را ظالمی * بر بهانه‌ی مسجد او بد سالمی
۴۰۸۳Qتا بهانهٔ قَتْل بر مسجد نهد * چونک بَدْنامست مسجد او جَهد
۴۰۸۳Nتا بهانه‌ی قتل بر مسجد نهد * چون که بد نام است مسجد او جهد
۴۰۸۴Qتُهمتی بر ما منِه ای سخت‌جان * که نه‌ایم ایمن ز مَکْرِ دشمنان
۴۰۸۴Nتهمتی بر ما منه ای سخت جان * که نه‌ایم ایمن ز مکر دشمنان
۴۰۸۵Qهین برَو جلْدی مکن سودا مَپَز * که نتان پیمود کیوان را بگز
۴۰۸۵Nهین برو جلدی مکن سودا مپز * که نتان پیمود کیوان را به گز
۴۰۸۶Qچون تو بسیاران بلافیده ز بخت * ریشِ خود بر کنده یک یک لخت لخت
۴۰۸۶Nچون تو بسیاران بلافیده ز بخت * ریش خود بر کنده یک یک لخت لخت
۴۰۸۷Qهین برَو کوتاه کن این قیل و قال * خویش و ما را در مَیَفْکن در وبال
۴۰۸۷Nهین برو کوتاه کن این قیل و قال * خویش و ما را در میفکن در وبال