block:3190
| ۳۹۳۱ | Q | تا یکی مهمان در آمد وقتِ شَب | * | کو شنیده بود آن صیتِ عجَب |
| ۳۹۳۱ | N | تا یکی مهمان در آمد وقت شب | * | کاو شنیده بود آن صیت عجب |
| ۳۹۳۲ | Q | از برای آزمون میآزمود | * | زانک بس مردانه و جانسیر بود |
| ۳۹۳۲ | N | از برای آزمون میآزمود | * | ز انکه بس مردانه و جان سیر بود |
| ۳۹۳۳ | Q | گفت کم گیرم سَر و اِشکمبهای | * | رفته گیر از گنجِ جان یک حَبّهای |
| ۳۹۳۳ | N | گفت کم گیرم سر و اشکمبهای | * | رفته گیر از گنج جان یک حبهای |
| ۳۹۳۴ | Q | صورتِ تن گُو بِرَو من کیستم | * | نقش کم ناید چو من باقیستم |
| ۳۹۳۴ | N | صورت تن گو برو من کیستم | * | نقش کم ناید چو من باقیستم |
| ۳۹۳۵ | Q | چون نَفَخْتُ بودم از لطفِ خدا | * | نَفخِ حق باشم ز نایِ تن جُدا |
| ۳۹۳۵ | N | چون نفخت بودم از لطف خدا | * | نفخ حق باشم ز نای تن جدا |
| ۳۹۳۶ | Q | تا نُیْفتد بانگِ نفخش این طرف | * | تا رهد آن گوهر از تنگین صدف |
| ۳۹۳۶ | N | تا نیفتد بانگ نفخش این طرف | * | تا رهد آن گوهر از تنگین صدف |
| ۳۹۳۷ | Q | چون تَمَنَّوْا مَوْت گفت ای صادقین | * | صادقم جان را بر افشانم برین |
| ۳۹۳۷ | N | چون تمنوا موت گفت ای صادقین | * | صادقم جان را بر افشانم بر این |