block:3087
| ۱۹۶۲ | Q | از کَلیمِ حق بیاموز ای کریم | * | بین چه میگوید ز مُشتاقی کَلیم |
| ۱۹۶۲ | N | از کلیم حق بیاموز ای کریم | * | بین چه میگوید ز مشتاقی کلیم |
| ۱۹۶۳ | Q | با چنین جاه و چنین پیغامبری | * | طالبِ خِضْرم ز خودبینی بَری |
| ۱۹۶۳ | N | با چنین جاه و چنین پیغمبری | * | طالب خضرم ز خود بینی بری |
| ۱۹۶۴ | Q | موسیا تو قومِ خود را هِشتهای | * | در پیِ نیکوپیی سَرْگشتهای |
| ۱۹۶۴ | N | موسیا تو قوم خود را هشتهای | * | در پی نیکو پیی سر گشتهای |
| ۱۹۶۵ | Q | کَیْقُبادی رَسته از خوف و رجا | * | چند گردی چند جویی تا کجا |
| ۱۹۶۵ | N | کیقبادی رسته از خوف و رجا | * | چند گردی چند جویی تا کجا |
| ۱۹۶۶ | Q | آنِ تو با تُست و تو واقف برین | * | آسمانا چند پیمایی زمین |
| ۱۹۶۶ | N | آن تو با تست و تو واقف بر این | * | آسمانا چند پیمایی زمین |
| ۱۹۶۷ | Q | گفت موسی این ملامت کم کنید | * | آفتاب و ماه را کم رَه زنید |
| ۱۹۶۷ | N | گفت موسی این ملامت کم کنید | * | آفتاب و ماه را کم ره زنید |
| ۱۹۶۸ | Q | میروم تا مَجْمَع البَحْرَیْنِ من | * | تا شوم مصحوبِ سلطانِ زَمَن |
| ۱۹۶۸ | N | میروم تا مجمع البحرین من | * | تا شوم مصحوب سلطان زمن |
| ۱۹۶۹ | Q | أَجْعَلُ اؐلْخِضْرَ لِأَمری سَبَبا | * | ذاکَ أَوْ أَمضِی و أَسْرِی حُقُباً |
| ۱۹۶۹ | N | اجعل الخضر لأمری سببا | * | ذاک أو أمضی و أسری حُقُباً |
| ۱۹۷۰ | Q | سالها پَرّم بپَرّ و بالها | * | سالها چه بْوَد هزاران سالها |
| ۱۹۷۰ | N | سالها پرم به پر و بالها | * | سالها چه بود هزاران سالها |
| ۱۹۷۱ | Q | میروم یعنی نمیارزد بدان | * | عشقِ جانان کم مَدان از عشقِ نان |
| ۱۹۷۱ | N | میروم یعنی نمیارزد بدان | * | عشق جانان کم مدان از عشق نان |
| ۱۹۷۲ | Q | این سخن پایان ندارد ای عمو | * | داستانِ آن دقوقی را بگو |
| ۱۹۷۲ | N | این سخن پایان ندارد ای عمو | * | داستان آن دقوقی را بگو |