block:3083
| ۱۸۷۸ | Q | بشْنو اکنون قصّهٔ آن رهروان | * | که ندارند اعتراضی در جهان |
| ۱۸۷۸ | N | بشنو اکنون قصهی آن رهروان | * | که ندارند اعتراضی در جهان |
| ۱۸۷۹ | Q | ز اولیا اهلِ دُعا خود دیگرند | * | که گهی دوزند و گاهی میدرند |
| ۱۸۷۹ | N | ز اولیا اهل دعا خود دیگرند | * | که گهی دوزند و گاهی میدرند |
| ۱۸۸۰ | Q | قومِ دیگر میشناسم ز اولیا | * | که دهانشان بسته باشد از دعا |
| ۱۸۸۰ | N | قوم دیگر میشناسم ز اولیا | * | که دهانشان بسته باشد از دعا |
| ۱۸۸۱ | Q | از رضا که هست رامِ آن کرام | * | جُستنِ دفعِ قضاشان شد حرام |
| ۱۸۸۱ | N | از رضا که هست رام آن کرام | * | جستن دفع قضاشان شد حرام |
| ۱۸۸۲ | Q | در قضا ذوقی همیبینند خاص | * | کُفْرشان آید طلب کردن خلاص |
| ۱۸۸۲ | N | در قضا ذوقی همیبینند خاص | * | کفرشان آید طلب کردن خلاص |
| ۱۸۸۳ | Q | حُسْنِ ظنّی بر دلِ ایشان گشود | * | که نپوشند از غمی جامهٔ کبود |
| ۱۸۸۳ | N | حسن ظنی بر دل ایشان گشود | * | که نپوشند از غمی جامهی کبود |