block:3055
| ۱۴۸۵ | Q | تا که روزی ناگهان در چاشتگاه | * | این دعا میکرد با زاری و آه |
| ۱۴۸۵ | N | تا که روزی ناگهان در چاشت گاه | * | این دعا میکرد با زاری و آه |
| ۱۴۸۶ | Q | ناگهان در خانهاش گاوی دوید | * | شاخ زد بشْکست دَرْبَنْد و کلید |
| ۱۴۸۶ | N | ناگهان در خانهاش گاوی دوید | * | شاخ زد بشکست در بند و کلید |
| ۱۴۸۷ | Q | گاو گستاخ اندر آن خانه بجَست | * | مرد در جَست و قوایمهاش بست |
| ۱۴۸۷ | N | گاو گستاخ اندر آن خانه بجست | * | مرد در جست و قوایمهاش بست |
| ۱۴۸۸ | Q | پس گلوی گاو ببْرید آن زمان | * | بیتوقُّف بیتامُّل بیامان |
| ۱۴۸۸ | N | پس گلوی گاو ببرید آن زمان | * | بیتوقف بیتامل بیامان |
| ۱۴۸۹ | Q | چون سرش ببْرید شد سوی قَصاب | * | تا اهِابَش بر کَنَد در دَم شتاب |
| ۱۴۸۹ | N | چون سرش ببرید شد سوی قصاب | * | تا اهابش بر کند در دم شتاب |