block:3031
| ۸۸۸ | Q | وا مگردان هیچ از اینها دَم مزن | * | تا نیاید بر من و تو صد حَزَن |
| ۸۸۸ | N | وامگردان هیچ از اینها دم مزن | * | تا نیاید بر من و تو صد حزن |
| ۸۸۹ | Q | عاقبت پیدا شود آثارِ این | * | چون علامتها رسید ای نازنین |
| ۸۸۹ | N | عاقبت پیدا شود آثار این | * | چون علامتها رسید ای نازنین |
| ۸۹۰ | Q | در زمان از سوی میدان نَعرهها | * | میرسید از خلق و پُر میشد هوا |
| ۸۹۰ | N | در زمان از سوی میدان نعرهها | * | میرسید از خلق و پر میشد هوا |
| ۸۹۱ | Q | شاه از آن هیبت برون جَست آن زمان | * | پابرهنه کین چه غُلغُلهاست هان |
| ۸۹۱ | N | شاه از آن هیبت برون جست آن زمان | * | پا برهنه کاین چه غلغلهاست هان |
| ۸۹۲ | Q | از سوی میدان چه بانگست و غریو | * | کز نهیبش میرمد جنّی و دیو |
| ۸۹۲ | N | از سوی میدان چه بانگ است و غریو | * | کز نهیبش میرمد جنی و دیو |
| ۸۹۳ | Q | گفت عمران شاهِ ما را عُمر باد | * | قومِ اسرائیلیانند از تو شاد |
| ۸۹۳ | N | گفت عمران شاه ما را عمر باد | * | قوم اسرائیلیاناند از تو شاد |
| ۸۹۴ | Q | از عطای شاه شادی میکنند | * | رقص میآرند و کفها میزنند |
| ۸۹۴ | N | از عطای شاه شادی میکنند | * | رقص میآرند و کفها میزنند |
| ۸۹۵ | Q | گفت باشد کین بود امّا و لیک | * | وهم و اندیشه مرا پُر کرد نیک |
| ۸۹۵ | N | گفت باشد کاین بود اما و لیک | * | وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک |