vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5002

title of 5002
۳۱Nتو خلیل وقتی ای خورشید هش * این چهار اطیار ره زن را بکش
۳۲Nز انکه هر مرغی از اینها زاغ‌وش * هست عقل عاقلان را دیده کش
۳۳Nچار وصف تن چو مرغان خلیل * بسمل ایشان دهد جان را سبیل
۳۴Nای خلیل اندر خلاص نیک و بد * سر ببرشان تا رهد پاها ز سد
۳۵Nکل تویی و جملگان اجزای تو * بر گشا که هست پاشان پای تو
۳۶Nاز تو عالم روح زاری می‌شود * پشت صد لشکر سواری می‌شود
۳۷Nز انکه این تن شد مقام چار خو * نامشان شد چار مرغ فتنه جو
۳۸Nخلق را گر زندگی خواهی ابد * سر ببر زین چار مرغ شوم بد
۳۹Nبازشان زنده کن از نوعی دگر * که نباشد بعد از آن ز یشان ضرر
۴۰Nچار مرغ معنوی راه زن * کرده‌اند اندر دل خلقان وطن
۴۱Nچون امیر جمله دلهای سوی * اندر این دور ای خلیفه‌ی حق توی
۴۲Nسر ببر این چار مرغ زنده را * سرمدی کن خلق ناپاینده را
۴۳Nبط و طاوس است و زاغ است و خروس * این مثال چار خلق اندر نفوس
۴۴Nبط حرص است و خروس آن شهوت است * جاه چون طاوس و زاغ امنیت است
۴۵Nمنیتش آن که بود اومید ساز * طامع تابید یا عمر دراز
۴۶Nبط حرص آمد که نوکش در زمین * در تر و در خشک می‌جوید دفین
۴۷Nیک زمان نبود معطل آن گلو * نشنود از حکم جز امر کُلُوا
۴۸Nهمچو یغماجی که چون خانه کند * زود زود انبان خود پر می‌کند
۴۹Nاندر انبان می‌فشارد نیک و بد * دانه‌های در و حبات نخود
۵۰Nتا مبادا یاغیی آید دگر * می‌فشارد در جوال او خشک و تر
۵۱Nوقت تنگ و فرصت اندک او مخوف * در بغل زد هر چه زوتر بی‌وقوف
۵۲Nاعتمادش نیست بر سلطان خویش * که نیارد یاغیی آمد به پیش
۵۳Nلیک مومن ز اعتماد آن حیات * می‌کند غارت به مهل و با انات
۵۴Nایمن است از فوت و از یاغی که او * می‌شناسد قهر شه را بر عدو
۵۵Nایمن است از خواجه‌تاشان دگر * که بیایندش مزاحم صرفه بر
۵۶Nعدل شه را دید در ضبط حشم * که نیارد کرد کس بر کس ستم
۵۷Nلاجرم نشتابد و ساکن بود * از فوات حظ خود ایمن بود
۵۸Nبس تانی دارد و صبر و شکیب * چشم سیر و موثر است و پاک جیب
۵۹Nکاین تانی پرتو رحمان بود * و آن شتاب از هزه‌ی شیطان بود
۶۰Nز انکه شیطانش بترساند ز فقر * بارگیر صبر را بکشد بعقر
۶۱Nاز نبی بشنو که شیطان در وعید * می‌کند تهدیدت از فقر شدید
۶۲Nتا خوری زشت و بری زشت از شتاب * نی مروت نی تانی نی ثواب
۶۳Nلاجرم کافر خورد در هفت بطن * دین و دل باریک و لاغر، زفت بطن