vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3220

title of 3220
۴۵۲۸Nگر چه نشنید آن موکل آن سخن * رفت در گوشی که آن بد من لدن
۴۵۲۹Nبوی پیراهان یوسف را ندید * آن که حافظ بود و یعقوبش کشید
۴۵۳۰Nآن شیاطین بر عنان آسمان * نشنوند آن سر لوح غیب دان
۴۵۳۱Nآن محمد خفته و تکیه زده * آمده سِر گِرد او گردان شده
۴۵۳۲Nاو خورد حلوا که روزیش است باز * آن نه کانگشتان او باشد دراز
۴۵۳۳Nنجم ثاقب گشته حارس دیور ان * که بهل دزدی ز احمد سر ستان
۴۵۳۴Nای دو دیده سوی دکان از پگاه * هین به مسجد رو بجو رزق اله
۴۵۳۵Nپس رسول آن گفتشان را فهم کرد * گفت آن خنده نبودم از نبرد
۴۵۳۶Nمرده‌اند ایشان و پوسیده‌ی فنا * مرده کشتن نیست مردی پیش ما
۴۵۳۷Nخود کی‌اند ایشان که مه گردد شکاف * چون که من پا بفشرم اندر مصاف
۴۵۳۸Nآن گهی کازاد بودیت و مکین * مر شما را بسته می‌دیدم چنین
۴۵۳۹Nای بنازیده به ملک و خاندان * نزد عاقل اشتری بر ناودان
۴۵۴۰Nنقش تن را تا فتاد از بام طشت * پیش چشمم کل آت آت گشت
۴۵۴۱Nبنگرم در غوره می‌بینم عیان * بنگرم در نیست شی بینم عیان
۴۵۴۲Nبنگرم سر عالمی بینم نهان * آدم و حوا نرسته از جهان
۴۵۴۳Nمر شما را وقت ذرات‌ أَ لَسْتُ * دیده‌ام پا بسته و منکوس و پست
۴۵۴۴Nاز حدوث آسمان بی‌عمد * آن چه دانسته بدم افزون نشد
۴۵۴۵Nمن شما را سر نگون می‌دیده‌ام * پیش از آن کز آب و گل بالیده‌ام
۴۵۴۶Nنو ندیدم تا کنم شادی بدان * این همی‌دیدم در آن اقبالتان
۴۵۴۷Nبسته‌ی قهر خفی و آن گه چه قهر * قند می‌خوردید و در وی درج زهر
۴۵۴۸Nاین چنین قندی پر از زهر ار عدو * خوش بنوشد چت حسد آید بر او
۴۵۴۹Nبا نشاط آن زهر می‌کردید نوش * مرگتان خفیه گرفته هر دو گوش
۴۵۵۰Nمن نمی‌کردم غزا از بهر آن * تا ظفر یابم فرو گیرم جهان
۴۵۵۱Nکاین جهان جیفه ست و مردار و رخیص * بر چنین مردار چون باشم حریص
۴۵۵۲Nسگ نیم تا پرچم مرده کنم * عیسی‌ام آیم که تا زنده‌ش کنم
۴۵۵۳Nز آن همی‌کردم صفوف جنگ چاک * تا رهانم مر شما را از هلاک
۴۵۵۴Nز آن نمی‌برم گلوهای بشر * تا مرا باشد کر و فر و حشر
۴۵۵۵Nز آن همی‌برم گلویی چند تا * ز آن گلوها عالمی یابد رها
۴۵۵۶Nکه شما پروانه‌وار از جهل خویش * پیش آتش می‌کنید این حمله کیش
۴۵۵۷Nمن همی‌رانم شما را همچو مست * از در افتادن در آتش با دو دست
۴۵۵۸Nآن که خود را فتحها پنداشتید * تخم منحوسی خود می‌کاشتید
۴۵۵۹Nیک دگر را جد جد می‌خواندید * سوی اژدرها فرس می‌راندید
۴۵۶۰Nقهر می‌کردید و اندر عین قهر * خود شما مقهور قهر شیر دهر