block:3199
۴۱۹۶ | N | سگ شکاری نیست او را طوق نیست | * | خام و ناجوشیده جز بیذوق نیست |
۴۱۹۷ | N | گفت نخود چون چنین است ای ستی | * | خوش بجوشم یاریم ده راستی |
۴۱۹۸ | N | تو در این جوشش چو معمار منی | * | کفچلیزم زن که بس خوش میزنی |
۴۱۹۹ | N | همچو پیلم بر سرم زن زخم و داغ | * | تا نبینم خواب هندستان و باغ |
۴۲۰۰ | N | تا که خود را در دهم در جوش من | * | تا رهی یابم در آن آغوش من |
۴۲۰۱ | N | ز انکه انسان در غنا طاغی شود | * | همچو پیل خواب بین یاغی شود |
۴۲۰۲ | N | پیل چون در خواب بیند هند را | * | پیلبان را نشنود آرد دغا |