block:3182
۳۸۰۸ | Q | گفت معشوقی بعاشق کای فتَی | * | تو بغُربت دیدهای بس شَهْرها |
۳۸۰۸ | N | گفت معشوقی به عاشق کای فتی | * | تو به غربت دیدهای بس شهرها |
۳۸۰۹ | Q | پس کدامین شهر از آنها خوشترست | * | گفت آن شهری که در وَیْ دل برست |
۳۸۰۹ | N | پس کدامین شهر از آنها خوشتر است | * | گفت آن شهری که در وی دل بر است |
۳۸۱۰ | Q | هر کجا باشد شهِ ما را بِساط | * | هست صحرا گر بود سَمُّ ٱلْخِیاط |
۳۸۱۰ | N | هر کجا باشد شه ما را بساط | * | هست صحرا گر بود سم الخیاط |
۳۸۱۱ | Q | هر کجا که یوسفی باشد چو ماه | * | جنّتست ارچه که باشد قعرِ چاه |
۳۸۱۱ | N | هر کجا که یوسفی باشد چو ماه | * | جنت است ار چه که باشد قعر چاه |