block:3147
۳۱۱۰ | Q | از انس فرزندِ مالک آمدست | * | که بمهمانیِ او شخصی شدست |
۳۱۱۰ | N | از انس فرزند مالک آمده ست | * | که به مهمانی او شخصی شده ست |
۳۱۱۱ | Q | او حکایت کرد کز بعدِ طعام | * | دید انس دستارخوان را زردْفام |
۳۱۱۱ | N | او حکایت کرد کز بعد طعام | * | دید انس دستار خوان را زردفام |
۳۱۱۲ | Q | چِرْکِن و آلوده گفت ای خادمه | * | اندر افکن در تنورش یک دمه |
۳۱۱۲ | N | چرکن و آلوده گفت ای خادمه | * | اندر افکن در تنورش یک دمه |
۳۱۱۳ | Q | در تنورِ پُر ز آتش در فکند | * | آن زمان دستار خوان را هوشمند |
۳۱۱۳ | N | در تنور پر ز آتش در فکند | * | زمان دستار خوان را هوشمند |
۳۱۱۴ | Q | جمله مهمانان در آن حیران شدند | * | انتظارِ دودِ کَنْدُوری بُدند |
۳۱۱۴ | N | جمله مهمانان در آن حیران شدند | * | انتظار دود کندوری بدند |
۳۱۱۵ | Q | بعدِ یکساعت برآورد از تنور | * | پاک و اسپید و از آن اوساخ دُور |
۳۱۱۵ | N | بعد یک ساعت بر آورد از تنور | * | پاک و اسپید و از آن اوساخ دور |
۳۱۱۶ | Q | قوم گفتند ای صحابیِ عزیز | * | چون نسوزید و منقَّی گشت نیز |
۳۱۱۶ | N | قوم گفتند ای صحابی عزیز | * | چون نسوزید و منقی گشت نیز |
۳۱۱۷ | Q | گفت زانک مصطفی دست و دهان | * | بس بمالید اندرین دستارخوان |
۳۱۱۷ | N | گفت ز انکه مصطفی دست و دهان | * | بس بمالید اندر این دستار خوان |
۳۱۱۸ | Q | ای دلِ ترسنده از نار و عذاب | * | با چنان دست و لبی کن اقتراب |
۳۱۱۸ | N | ای دل ترسنده از نار و عذاب | * | با چنان دست و لبی کن اقتراب |
۳۱۱۹ | Q | چون جَمادی را چنین تشریف داد | * | جانِ عاشق را چها خواهد گشاد |
۳۱۱۹ | N | چون جمادی را چنین تشریف داد | * | جان عاشق را چها خواهد گشاد |
۳۱۲۰ | Q | مر کلوخِ کعبه را چون قبله کرد | * | خاکِ مردان باش ای جان در نَبَرْد |
۳۱۲۰ | N | مر کلوخ کعبه را چون قبله کرد | * | خاک مردان باش ای جان در نبرد |
۳۱۲۱ | Q | بعد از آن گفتند با آن خادمه | * | تو نگویی حالِ خود با این همه |
۳۱۲۱ | N | بعد از آن گفتند با آن خادمه | * | تو نگویی حال خود با این همه |
۳۱۲۲ | Q | چون فگندی زود آن از گفتِ وَیْ | * | گیرم او بُردست در اسرار پَیْ |
۳۱۲۲ | N | چون فگندی زود آن از گفت وی | * | گیرم او برده ست در اسرار پی |
۳۱۲۳ | Q | این چنین دستارخوانِ قیمتی | * | چون فگندی اندر آتش ای ستی |
۳۱۲۳ | N | این چنین دستار خوان قیمتی | * | چون فگندی اندر آتش ای ستی |
۳۱۲۴ | Q | گفت دارم بر کریمان اعتماد | * | نیستم ز اِکرامِ ایشان ناامید |
۳۱۲۴ | N | گفت دارم بر کریمان اعتماد | * | نیستم ز اکرام ایشان ناامید |
۳۱۲۵ | Q | مِیزَری چه بْود اگر او گویدم | * | در رَوْ اندر عینِ آتش بینَدَم |
۳۱۲۵ | N | میزری چه بود اگر او گویدم | * | در رو اندر عین آتش بیندم |
۳۱۲۶ | Q | اندر افتم از کمالِ اعتِماد | * | از عباد اللَّه دارم بس اُمید |
۳۱۲۶ | N | اندر افتم از کمال اعتماد | * | از عباد اللَّه دارم بس امید |
۳۱۲۷ | Q | سر در اندازم نه این دستارخوان | * | ز اِعتمادِ هر کریمِ رازْدان |
۳۱۲۷ | N | سر در اندازم نه این دستار خوان | * | ز اعتماد هر کریم راز دان |
۳۱۲۸ | Q | ای برادر خود برین اکسیر زن | * | کم نباید صِدقِ مرد از صِدقِ زن |
۳۱۲۸ | N | ای برادر خود بر این اکسیر زن | * | کم نباید صدق مرد از صدق زن |
۳۱۲۹ | Q | آن دلِ مردی که از زن کم بود | * | آن دلی باشد که کم ز اِشکم بود |
۳۱۲۹ | N | آن دل مردی که از زن کم بود | * | آن دلی باشد که کم ز اشکم بود |