block:3135
۲۹۱۷ | Q | قوم گفتند ای گروه این رنجِ ما | * | نیست ز آن رنجی که بپذیرد دوا |
۲۹۱۷ | N | قوم گفتند ای گروه این رنج ما | * | نیست ز آن رنجی که بپذیرد دوا |
۲۹۱۸ | Q | سالها گفتید زین افسون و پند | * | سختتر میگشت ز آن هر لحظه بند |
۲۹۱۸ | N | سالها گفتید زین افسون و پند | * | سختتر میگشت ز آن هر لحظه بند |
۲۹۱۹ | Q | گر دوا را این مرض قابل بُدی | * | آخر از وی ذرهّای زایل شدی |
۲۹۱۹ | N | گر دوا را این مرض قابل بدی | * | آخر از وی ذرهای زایل شدی |
۲۹۲۰ | Q | سُدّه چون شد آب ناید در جگر | * | گر خورد دریا رود جایی دگر |
۲۹۲۰ | N | سده چون شد آب ناید در جگر | * | گر خورد دریا رود جایی دگر |
۲۹۲۱ | Q | لاجرم آماس گیرد دست و پا | * | تشنگی را نشکند آن استقا |
۲۹۲۱ | N | لاجرم آماس گیرد دست و پا | * | تشنگی را نشکند آن استقا |