vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3095

هفت مرد شدن آن هفت درخت
۲۰۵۴Qبعدِ دیری گشت آنها هفت مرد * جمله در قعده پیِ یزدانِ فرد
۲۰۵۴Nبعد دیری گشت آنها هفت مرد * جمله در قعده پی یزدان فرد
۲۰۵۵Qچشم می‌مالم که آن هفت ارسلان * تا کیانند و چه دارند از جهان
۲۰۵۵Nچشم می‌مالم که آن هفت ارسلان * تا کیانند و چه دارند از جهان
۲۰۵۶Qچون نزدیکی رسیدم من ز راه * کردم ایشان را سلام از انتباه
۲۰۵۶Nچون به نزدیکی رسیدم من ز راه * کردم ایشان را سلام از انتباه
۲۰۵۷Qقوم گفتندم جوابِ آن سلام * ای دقوقی مَفْخَر و تاجِ کرام
۲۰۵۷Nقوم گفتندم جواب آن سلام * ای دقوقی مفخر و تاج کرام
۲۰۵۸Qگفتم آخر چون مرا بشْناختند * پیش ازین بر من نظر ننداختند
۲۰۵۸Nگفتم آخر چون مرا بشناختند * پیش از این بر من نظر ننداختند
۲۰۵۹Qاز ضمیرِ من بدانستند زود * یکدگر را بنگریدند از فرود
۲۰۵۹Nاز ضمیر من بدانستند زود * یکدگر را بنگریدند از فرود
۲۰۶۰Qپاسخم دادند خندان کای عزیز * این بپوشیدست اکنون بر تو نیز
۲۰۶۰Nپاسخم دادند خندان کای عزیز * این بپوشیده ست اکنون بر تو نیز
۲۰۶۱Qبر دلی کو در تحیُّر با خداست * کَی شود پوشیده رازِ چپ و راست
۲۰۶۱Nبر دلی کاو در تحیر با خداست * کی شود پوشیده راز چپ و راست
۲۰۶۲Qگفتم ار سوی حقایق بشْکفند * چون ز اِسْمِ حرفِ رَسْمی واقفند
۲۰۶۲Nگفتم ار سوی حقایق بشکفند * چون ز اسم حرف رسمی واقفند
۲۰۶۳Qگفت اگر اسمی شود غیب از ولی * آن ز استغراق دان نه از جاهلی
۲۰۶۳Nگفت اگر اسمی شود غیب از ولی * آن ز استغراق دان نز جاهلی
۲۰۶۴Qبعد از آن گفتند ما را آرزوست * اقتدا کردن بتو ای پاک‌دوست
۲۰۶۴Nبعد از آن گفتند ما را آرزوست * اقتدا کردن به تو ای پاک دوست
۲۰۶۵Qگفتم آری لیک یک ساعت که من * مُشکلاتی دارم از دَوْرِ زَمَن
۲۰۶۵Nگفتم آری لیک یک ساعت که من * مشکلاتی دارم از دور زمن
۲۰۶۶Qتا شود آن حل بصحبتهای پاک * که بصحبت رُوید انگوری ز خاک
۲۰۶۶Nتا شود آن حل به صحبتهای پاک * که به صحبت روید انگوری ز خاک
۲۰۶۷Qدانهٔ پُرمغز با خاکِ دُژَم * خلوتی و صحبتی کرد از کرم
۲۰۶۷Nدانه‌ی پر مغز با خاک دژم * خلوتی و صحبتی کرد از کرم
۲۰۶۸Qخویشتن در خاک کُلّی محو کرد * تا نماندش رنگ و بو و سرخ و زرد
۲۰۶۸Nخویشتن در خاک کلی محو کرد * تا نماندش رنگ و بو و سرخ و زرد
۲۰۶۹Qاز پسِ آن محو قبضِ او نماند * پَر گشاد و بسط شد مَرْکَب برانْد
۲۰۶۹Nاز پس آن محو قبض او نماند * پر گشاد و بسط شد مرکب براند
۲۰۷۰Qپیشِ اصلِ خویش چون بی‌خویش شد * رفت صورت جلوهٔ معنیش شد
۲۰۷۰Nپیش اصل خویش چون بی‌خویش شد * رفت صورت جلوه‌ی معنیش شد
۲۰۷۱Qسَر چنین کردند هین فرمان تراست * تَفِّ دل از سَر چنین کردن بخاست
۲۰۷۱Nسر چنین کردند هین فرمان تراست * تف دل از سر چنین کردن بخاست
۲۰۷۲Qساعتی با آن گروهِ مُجْتَبَی * چون مُراقب گشتم و از خود جُدا
۲۰۷۲Nساعتی با آن گروه مجتبی * چون مراقب گشتم و از خود جدا
۲۰۷۳Qهم در آن ساعت ز ساعت رَست جان * زانک ساعت پیر گرداند جوان
۲۰۷۳Nهم در آن ساعت ز ساعت رست جان * ز انکه ساعت پیر گرداند جوان
۲۰۷۴Qجمله تلوینها ز ساعت خاستست * رَست از تلوین که از ساعت بِرَست
۲۰۷۴Nجمله تلوینها ز ساعت خاسته ست * رست از تلوین که از ساعت برست
۲۰۷۵Qچون ز ساعت ساعتی بیرون شوی * چون نماند مَحْرَمِ بی‌چون شوی
۲۰۷۵Nچون ز ساعت ساعتی بیرون شوی * چون نماند محرم بی‌چون شوی
۲۰۷۶Qساعت از بی‌ساعتی آگاه نیست * زانکس آن سو جز تحیّر راه نیست
۲۰۷۶Nساعت از بی‌ساعتی آگاه نیست * ز آن کس آن سو جز تحیر راه نیست
۲۰۷۷Qهر نفر را بر طویلهٔ خاصِ او * بسته‌اند اندر جهانِ جُست و جو
۲۰۷۷Nهر نفر را بر طویله‌ی خاص او * بسته‌اند اندر جهان جستجو
۲۰۷۸Qمُنْتَصِب بر هر طویله رایضی * جز بدستوری نیاید رافضی
۲۰۷۸Nمنتصب بر هر طویله رایضی * جز به دستوری نیاید رافضی
۲۰۷۹Qاز هوس گر از طویله بسْکُلَد * در طویلهٔ دیگران سَر در کند
۲۰۷۹Nاز هوس گر از طویله بگسلد * در طویله‌ی دیگران سر در کند
۲۰۸۰Qدر زمان آخُورچیانِ چُستِ خوش * گوشهٔ اَفْسارِ او گیرند و کَش
۲۰۸۰Nدر زمان آخورچیان چست خوش * گوشه‌ی افسار او گیرند و کش
۲۰۸۱Qحافظان را گر نبینی ای عَیار * اختیارت را ببین بی‌اختیار
۲۰۸۱Nحافظان را گر نبینی ای عیار * اختیارت را ببین بی‌اختیار
۲۰۸۲Qاختیاری می‌کنی و دست و پا * بر گشادستت چرا حَبْسی چرا
۲۰۸۲Nاختیاری می‌کنی و دست و پا * بر گشاده ستت چرا حبسی چرا
۲۰۸۳Qرُوی در انکارِ حافظ بُرده‌ای * نام تهدیداتِ نَفْسش کرده‌ای
۲۰۸۳Nروی در انکار حافظ برده‌ای * نام تهدیدات نفسش کرده‌ای