vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3066

رفتن مادران کودکان به عیادت اوستاد
۱۵۹۸Qبامدادان آمدند آن مادران * خُفته اُستا همچو بیمارِ گران
۱۵۹۸Nبامدادان آمدند آن مادران * خفته استا همچو بیمار گران
۱۵۹۹Qهم عَرَق کرده ز بسیاری لِحاف * سر ببسته رُو کشیده در سِجاف
۱۵۹۹Nهم عرق کرده ز بسیاری لحاف * سر ببسته رو کشیده در سجاف
۱۶۰۰Qآه آهی می‌کند آهسته او * جملگان گشتند هم لاحَوْل گُو
۱۶۰۰Nآه آهی می‌کند آهسته او * جملگان گشتند هم لاحول گو
۱۶۰۱Qخیر باشد اوستاد این دردِ سر * جانِ تو ما را نبودست زین خبر
۱۶۰۱Nخیر باشد اوستاد این درد سر * جان تو ما را نبوده زین خبر
۱۶۰۲Qگفت من هم بی‌خبر بودم ازین * آگهم مادْر غَران کردند هین
۱۶۰۲Nگفت من هم بی‌خبر بودم از این * آگهم مادر غران کردند هین
۱۶۰۳Qمن بُدم غافل بشُغْلِ قال و قیل * بود در باطن چنین رنجی ثقیل
۱۶۰۳Nمن بدم غافل به شغل قال و قیل * بود در باطن چنین رنجی ثقیل
۱۶۰۴Qچون بجِد مشغول باشد آدمی * او ز دیدِ رنجِ خود باشد عَمی
۱۶۰۴Nچون به جد مشغول باشد آدمی * او ز دید رنج خود باشد عمی
۱۶۰۵Qاز زنانِ مصرْ یوسف شد سَمَر * که ز مشغولی بشد زیشان خبر
۱۶۰۵Nاز زنان مصر یوسف شد سمر * که ز مشغولی بشد ز ایشان خبر
۱۶۰۶Qپاره پاره کرده ساعدهای خویش * رُوح واله که نه پس بیند نه پیش
۱۶۰۶Nپاره پاره کرده ساعدهای خویش * روح واله که نه پس بیند نه پیش
۱۶۰۷Qای بسا مردِ شجاع اندر حِراب * که ببُرَّد دست یا پایش ضِراب
۱۶۰۷Nای بسا مرد شجاع اندر حراب * که ببرد دست یا پایش ضراب
۱۶۰۸Qاو همان دست آوَرَد در گیر و دار * بر گمانِ آنک هست او برقرار
۱۶۰۸Nاو همان دست آورد در گیرودار * بر گمان آن که هست او برقرار
۱۶۰۹Qخود ببیند دست رفته در ضَرَر * خون ازو بسیار رفته بی‌خبر
۱۶۰۹Nخود ببیند دست رفته در ضرر * خون از او بسیار رفته بی‌خبر