vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3063

در جامهٔ خواب افتادن استاد و نالیدن او از وهم رنجوری
۱۵۷۷Qجامه خواب آورد و گسترد آن عجوز * گفت امکان نه و باطن پُر ز سوز
۱۵۷۷Nجامه خواب آورد و گسترد آن عجوز * گفت امکان نی و باطن پر ز سوز
۱۵۷۸Qگر بگویم مُتَّهَم دارد مرا * ور نگویم جِد شود این ماجرا
۱۵۷۸Nگر بگویم متهم دارد مرا * ور نگویم جد شود این ماجرا
۱۵۷۹Qفالِ بَد رنجور گرداند همی * آدمی را که نبودستش غمی
۱۵۷۹Nفال بد رنجور گرداند همی * آدمی را که نبودستش غمی
۱۵۸۰Qقول پیغامبر قَبُولُهْ یُفُرَضُ * إِنْ تَمارَضْتُم لَدَیْنا تَمْرَضُوا
۱۵۸۰Nقول پیغمبر قبوله یفرض * ان تمارضتم لدینا تمرضوا
۱۵۸۱Qگر بگویم او خیالی بر زند * فعل دارد زن که خلوت می‌کند
۱۵۸۱Nگر بگویم او خیالی بر زند * فعل دارد زن که خلوت می‌کند
۱۵۸۲Qمر مرا از خانه بیرون می‌کند * بهرِ فِسْقی فعل و افسون می‌کند
۱۵۸۲Nمر مرا از خانه بیرون می‌کند * بهر فسقی فعل و افسون می‌کند
۱۵۸۳Qجامه خوابش کرد و اُستاد اوفتاد * آه آه و ناله از وَیْ می‌بزاد
۱۵۸۳Nجامه خوابش کرد و استاد اوفتاد * آه آه و ناله از وی می‌بزاد
۱۵۸۴Qکودکان آنجا نشستند و نهان * درس می‌خواندند با صد اندُهان
۱۵۸۴Nکودکان آن جا نشستند و نهان * درس می‌خواندند با صد اندهان
۱۵۸۵Qکین همه کردیم و ما زندانییم * بَد بِنایی بود ما بَد بانییم
۱۵۸۵Nکاین همه کردیم و ما زندانییم * بد بنایی بود ما بد بانییم