vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3026

قصُهٔ خواب دیدن فرعون آمدن موسی را علیه السَّلام و تدارک اندیشیدن
۸۴۰Qجهد فرعونی چو بی‌توفیق بود * هرچه او می‌دوخت آن تفتیق بود
۸۴۰Nجهد فرعونی چو بی‌توفیق بود * هر چه او می‌دوخت آن تفتیق بود
۸۴۱Qاز منجّم بود در حُکمش هزار * وز مُعبِّر نیز و ساحر بی‌شمار
۸۴۱Nاز منجم بود در حکمش هزار * وز معبر نیز و ساحر بی‌شمار
۸۴۲Qمَقْدَمِ موسی نمودندش بخواب * که کند فرعون و مُلکش را خراب
۸۴۲Nمقدم موسی نمودندش به خواب * که کند فرعون و ملکش را خراب
۸۴۳Qبا مُعبِّر گفت و با اهلِ نجوم * چون بود دفعِ خیال و خوابِ شُوم
۸۴۳Nبا معبر گفت و با اهل نجوم * چون بود دفع خیال و خواب شوم
۸۴۴Qجمله گفتندش که تدبیری کنیم * راهِ زادن را چو ره‌زن می‌زنیم
۸۴۴Nجمله گفتندش که تدبیری کنیم * راه زادن را چو ره زن می‌زنیم
۸۴۵Qتا رسید آن شب که مَوْلِد بود آن * رأی این دیدند آن فرعونیان
۸۴۵Nتا رسید آن شب که مولد بود آن * رای این دیدند آن فرعونیان
۸۴۶Qکه برون آرند آن روز از پگاه * سوی میدان بزم و تختِ پادشاه
۸۴۶Nکه برون آرند آن روز از پگاه * سوی میدان بزم و تخت پادشاه
۸۴۷Qالصَّلا ای جمله اِسرائیلیان * شاه می‌خواند شما را ز آن مکان
۸۴۷Nالصلا ای جمله اسرائیلیان * شاه می‌خواند شما را ز آن مکان
۸۴۸Qتا شما را رُو نماید بی‌نقاب * بر شما احسان کند بهرِ ثواب
۸۴۸Nتا شما را رو نماید بی‌نقاب * بر شما احسان کند بهر ثواب
۸۴۹Qکان اسیران را بجز دُوری نبود * دیدنِ فرعون دستوری نبود
۸۴۹Nکان اسیران را بجز دوری نبود * دیدن فرعون دستوری نبود
۸۵۰Qگر فتادندی برَه در پیشِ او * بهرِ آن یاسه بخُفتندی برُو
۸۵۰Nگر فتادندی به ره در پیش او * بهر آن یاسه بخفتندی به رو
۸۵۱Qیاسه این بُد که نبیند هیچ اسیر * درگَه و بیگه لِقای آن امیر
۸۵۱Nیاسه این بد که نبیند هیچ اسیر * درگه و بی‌گه لقای آن امیر
۸۵۲Qبانگِ چاووشان چو در ره بشْنود * تا نبیند رُو بدیواری کند
۸۵۲Nبانگ چاووشان چو در ره بشنود * تا نبیند رو به دیواری کند
۸۵۳Qور ببیند رُویِ او مُجْرِم بود * آنچ بتّر بر سرِ او آن رود
۸۵۳Nور ببیند روی او مجرم بود * آن چه بدتر بر سر او آن رود
۸۵۴Qبودشان حرصِ لقای مُمْتَنِع * چون حریصست آدمی فیما مُنِع
۸۵۴Nبودشان حرص لقای ممتنع * چون حریص است آدمی فیما منع