vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3020

چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان
۷۳۲Qپوستِ دُنبه یافت شخصی مُسْتهان * هر صباحی چرب کردی سَبْلتان
۷۳۲Nپوست دنبه یافت شخصی مستهان * هر صباحی چرب کردی سبلتان
۷۳۳Qدر میانِ مُنْعِمان رفتی که من * لُوتِ چربی خورده‌ام در انجمن
۷۳۳Nدر میان منعمان رفتی که من * لوت چربی خورده‌ام در انجمن
۷۳۴Qدست بر سبلت نهادی در نوَید * رَمْز یعنی سوی سبلت بنْگرید
۷۳۴Nدست بر سبلت نهادی در نوید * رمز یعنی سوی سبلت بنگرید
۷۳۵Qکین گواهِ صدق گفتارِ منَست * وین نشانِ چرب و شیرین خوردنست
۷۳۵Nکاین گواه صدق گفتار من است * وین نشان چرب و شیرین خوردن است
۷۳۶Qاِشْکَمش گفتی جوابِ بی‌طنین * که أَبادَ اللَّهُ کَیْدَ ٱلکْاذِبین
۷۳۶Nاشکمش گفتی جواب بی‌طنین * که أباد اللَّه کید الکاذبین
۷۳۷Qلافِ تو ما را بر آتش بر نهاد * کان سبیلِ چربِ تو بر کنده باد
۷۳۷Nلاف تو ما را بر آتش بر نهاد * کان سبیل چرب تو بر کنده باد
۷۳۸Qگر نبودی لافِ زشتت ای گدا * یک کریمی رحم افکندی بما
۷۳۸Nگر نبودی لاف زشتت ای گدا * یک کریمی رحم افکندی به ما
۷۳۹Qور نمودی عیب و کژ کم باختی * یک طبیبی داروی او ساختی
۷۳۹Nور نمودی عیب و کژ کم باختی * یک طبیبی داروی او ساختی
۷۴۰Qگفت حق که کژ مُجنْبان گوش و دُم * یَنْفَعَنَّ ٱلصَّادِقِینَ صِدْقُهُم
۷۴۰Nگفت حق که کژ مجنبان گوش و دم * ینفعن الصادقین صدقهم
۷۴۱Qکهف اندر کژ مخُسب ای مُحْتَلِم * آنچ داری وا نُما و فَٱسْتَقِمْ
۷۴۱Nکهف اندر کژ مخسب ای محتلم * آن چه داری وانما و فَاسْتَقِمْ
۷۴۲Qور نگویی عیب خود باری خَمُش * از نُمایش وز دَغَل خود را مکُش
۷۴۲Nور نگویی عیب خود باری خمش * از نمایش وز دغل خود را مکش
۷۴۳Qگر تو نقدی یافتی مگْشا دهان * هست در ره سنگهای امتحان
۷۴۳Nگر تو نقدی یافتی مگشا دهان * هست در ره سنگهای امتحان
۷۴۴Qسنگهای امتحان را نیز پیش * امتحانها هست در احوالِ خویش
۷۴۴Nسنگهای امتحان را نیز پیش * امتحانها هست در احوال خویش
۷۴۵Qگفت یزدان از وِلادت تا بحَیْن * یُفْتَنُونَ کُلَّ عامٍ مرَّتَیْن
۷۴۵Nگفت یزدان از ولادت تا به حین * یفتنون کل عام مرتین
۷۴۶Qامتحان بر امتحانست ای پدر * هین بکَمْتَر امتحان خود را مخَر
۷۴۶Nامتحان بر امتحان است ای پدر * هین به کمتر امتحان خود را مخر