vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2081

بیان آنک در هر نفسی فتنهٔ مسجد ضرار هست
۳۰۱۶Qچون پدید آمد که آن مسجد نبود * خانهٔ حیلت بُد و دامِ جهود
۳۰۱۶Nچون پدید آمد که آن مسجد نبود * خانه‌ی حیلت بد و دام جهود
۳۰۱۷Qپس نبی فرمود کان را بر کَنند * مَطْرَحهٔ خاشاک و خاکستر کُنند
۳۰۱۷Nپس نبی فرمود کان را بر کنید * مطرحه‌ی خاشاک و خاکستر کنید
۳۰۱۸Qصاحبِ مسجد چو مسجد قلب بود * دانه‌ها بر دام ریزی نیست جود
۳۰۱۸Nصاحب مسجد چو مسجد قلب بود * دانه‌ها بر دام ریزی نیست جود
۳۰۱۹Qگوشت کاندر شستِ تو ماهی‌رباست * آن چنان لقمه نه بَخشِش نه سخاست
۳۰۱۹Nگوشت کاندر شست تو ماهی رباست * آن چنان لقمه نه بخشش نه سخاست
۳۰۲۰Qمسجدِ اهلِ قُبا کان بُد جَماد * آنچ کفوِ او نبُد راهش نداد
۳۰۲۰Nمسجد اهل قبا کان بد جماد * آن چه کفو او نبد راهش نداد
۳۰۲۱Qدر جمادات این چنین حیفی نرفت * زد در آن ناکفُوْ امیرِ دادْ نَفْت
۳۰۲۱Nدر جمادات این چنین حیفی نرفت * زد در آن ناکفو امیر داد نفت
۳۰۲۲Qپس حقایق را که اصلِ اصلهاست * دان که آنجا فرق‌ها و فَصل‌هاست
۳۰۲۲Nپس حقایق را که اصل اصلهاست * دان که آن جا فرق‌ها و فصل‌هاست
۳۰۲۳Qنه حیاتش چون حیاتِ او بود * نه مماتش چون مماتِ او بود
۳۰۲۳Nنه حیاتش چون حیات او بود * نه مماتش چون ممات او بود
۳۰۲۴Qگورِ او هرگز چو گورِ او مدان * خود چه گویم حالِ فرقِ آن جهان
۳۰۲۴Nگور او هرگز چو گور او مدان * خود چه گویم حال فرق آن جهان
۳۰۲۵Qبر مِحَک زن کارِ خود ای مردِ کار * تا نسازی مسجدِ اهلِ ضِرار
۳۰۲۵Nبر محک زن کار خود ای مرد کار * تا نسازی مسجد اهل ضرار
۳۰۲۶Qبس در آن مسجد کُنان تسخر زدی * چون نظر کردی تو خود زیشان بُدی
۳۰۲۶Nبس بر آن مسجد کنان تسخر زدی * چون نظر کردی تو خود ز یشان بدی