block:1064
۱۲۲۱ | Q | زاغ چون بشْنود آمد از حسد | * | با سلیمان گفت کو کژ گفت و بَد |
۱۲۲۱ | N | زاغ چون بشنود آمد از حسد | * | با سلیمان گفت کاو کژ گفت و بد |
۱۲۲۲ | Q | از ادب نبود بپیشِ شه مقال | * | خاصّه خودلافِ دروغین و مُحال |
۱۲۲۲ | N | از ادب نبود به پیش شه مقال | * | خاصه خود لاف دروغین و محال |
۱۲۲۳ | Q | گر مر او را این نظر بودی مدام | * | چون ندیدی زیرِ مُشتی خاک دام |
۱۲۲۳ | N | گر مر او را این نظر بودی مدام | * | چون ندیدی زیر مشتی خاک دام |
۱۲۲۴ | Q | چون گرفتار آمدی در دامْ او | * | چون قفس اندر شدی ناکامْ او |
۱۲۲۴ | N | چون گرفتار آمدی در دام او | * | چون قفس اندر شدی ناکام او |
۱۲۲۵ | Q | پس سلیمان گفت ای هُدهد رواست | * | کز تو در اوَّل قَدَح این دُرد خاست |
۱۲۲۵ | N | پس سلیمان گفت ای هدهد رواست | * | کز تو در اول قدح این درد خاست |
۱۲۲۶ | Q | چون نمایی مستی ای خورده تو دوغ | * | پیشِ من لافی زنی آنگه دروغ |
۱۲۲۶ | N | چون نمایی مستی ای خورده تو دوغ | * | پیش من لافی زنی آن گه دروغ |