block:1071
۱۳۵۷ | Q | جمع گشتند آن زمان جمله وحوش | * | شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش |
۱۳۵۷ | N | جمع گشتند آن زمان جمله وحوش | * | شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش |
۱۳۵۸ | Q | حلقه کردند او چو شمعی در میان | * | سجده آوردند و گفتندش که هان |
۱۳۵۸ | N | حلقه کردند او چو شمعی در میان | * | سجده آوردند و گفتندش که هان |
۱۳۵۹ | Q | تو فرشتهٔ آسمانی یا پری | * | نی تو عزراییل شیران نری |
۱۳۵۹ | N | تو فرشتهی آسمانی یا پری | * | نی تو عزراییل شیران نری |
۱۳۶۰ | Q | هر چه هستی جان ما قربانِ تُست | * | دست بُردی دست و بازویت دُرُست |
۱۳۶۰ | N | هر چه هستی جان ما قربان تست | * | دست بردی دست و بازویت درست |
۱۳۶۱ | Q | راند حقّ این آب را در جوی تو | * | آفرین بر دست و بر بازوی تو |
۱۳۶۱ | N | راند حق این آب را در جوی تو | * | آفرین بر دست و بر بازوی تو |
۱۳۶۲ | Q | باز گو تا چون سگالیدی بمَکر | * | آن عوان را چون بمالیدی بمکر |
۱۳۶۲ | N | باز گو تا چون سگالیدی به مکر | * | آن عوان را چون بمالیدی به مکر |
۱۳۶۳ | Q | باز گو تا قِصّه درمانها شود | * | باز گو تا مرهم جانها شود |
۱۳۶۳ | N | باز گو تا قصه درمانها شود | * | باز گو تا مرهم جانها شود |
۱۳۶۴ | Q | باز گو کز ظلمِ آن اِستَم نُما | * | صد هزاران زخم دارد جان ما |
۱۳۶۴ | N | باز گو کز ظلم آن استم نما | * | صد هزاران زخم دارد جان ما |
۱۳۶۵ | Q | گفت تاییدِ خدا بُد ای مهان | * | ورنه خرگوشی که باشد در جهان |
۱۳۶۵ | N | گفت تایید خدا بود ای مهان | * | ور نه خرگوشی که باشد در جهان |
۱۳۶۶ | Q | قوّتم بخشید و دل را نور داد | * | نور دل مر دست و پا را زور داد |
۱۳۶۶ | N | قوتم بخشید و دل را نور داد | * | نور دل مر دست و پا را زور داد |
۱۳۶۷ | Q | از بَرِ حق میرسد تفضیلها | * | باز هم از حق رسد تبدیلها |
۱۳۶۷ | N | از بر حق میرسد تفضیلها | * | باز هم از حق رسد تبدیلها |
۱۳۶۸ | Q | حق بدَوْر و نَوْبت این تایید را | * | مینماید اهلِ ظنّ و دید را |
۱۳۶۸ | N | حق به دور و نوبت این تایید را | * | مینماید اهل ظن و دید را |