vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1035

بسخن آمدن طفل در میان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش
۷۸۳Qیک زنی با طفل آورد آن جهود * پیشِ آن بُت و آتش اندر شعله بود
۷۸۳Nیک زنی با طفل آورد آن جهود * پیش آن بت و آتش اندر شعله بود
۷۸۴Qطفل ازو بستد در آتش در فکَند * زن بترسید و دل از ایمان بکَند
۷۸۴Nطفل از او بستد در آتش در فکند * زن بترسید و دل از ایمان بکند
۷۸۵Qخواست تا او سجده آرد پیشِ بُت * بانگ زَد آن طفل إنّی لم أَمت
۷۸۵Nخواست تا او سجده آرد پیش بت * بانگ زد آن طفل إنی لم أمت
۷۸۶Qاندر آ ای مادر اینجا من خَوشم * گرچه در صورت میانِ آتشم
۷۸۶Nاندر آ ای مادر اینجا من خوشم * گر چه در صورت میان آتشم
۷۸۷Qچشم‌بندست آتش از بهرِ حجاب * رحمتست این سَر بر آورده ز جَیْب
۷۸۷Nچشم بند است آتش از بهر حجاب * رحمت است این سر بر آورده ز جیب
۷۸۸Qاندر آ مادر ببین برهانِ حق * تا ببینی عِشرتِ خاصانِ حق
۷۸۸Nاندر آ مادر ببین برهان حق * تا ببینی عشرت خاصان حق
۷۸۹Qاندر آ و آب بین آتش‌مثال * از جهانی کآتشست آبَش مثال
۷۸۹Nاندر آ و آب بین آتش مثال * از جهانی کاتش است آبش مثال
۷۹۰Qاندر آ اسرارِ ابراهیم بین * کو در آتش یافت سرو و یاسمین
۷۹۰Nاندر آ اسرار ابراهیم بین * کاو در آتش یافت سرو و یاسمین
۷۹۱Qمرگ می‌دیدم گَهِ زادن ز تو * سخت خوفم بود افتادن ز تو
۷۹۱Nمرگ می‌دیدم گه زادن ز تو * سخت خوفم بود افتادن ز تو
۷۹۲Qچون بزادم رَستم از زندانِ تنگ * در جهانِ خوش هوای خوب رنگ
۷۹۲Nچون بزادم رستم از زندان تنگ * در جهان خوش هوای خوب رنگ
۷۹۳Qمن جهان را چون رَحِم دیدم کنون * چون درین آتش بدیدم این سکون
۷۹۳Nمن جهان را چون رحم دیدم کنون * چون در این آتش بدیدم این سکون
۷۹۴Qاندرین آتش بدیدم عالِمی * ذَرّه ذَرّه اندرو عیسی‌دَمی
۷۹۴Nاندر این آتش بدیدم عالمی * ذره ذره اندر او عیسی دمی
۷۹۵Qنک جهانِ نیست شکلِ هست ذات * و آن جهانِ هست شکلِ بی‌ثبات
۷۹۵Nنک جهان نیست شکل هست ذات * و آن جهان هست شکل بی‌ثبات
۷۹۶Qاندر آ مادر بحقّ مادری * بین که این آذر ندارد آذری
۷۹۶Nاندر آ مادر به حق مادری * بین که این آذر ندارد آذری
۷۹۷Qاندر آ مادر که اقبال آمدست * اندر آ مادر مَدِه دولت زِ دست
۷۹۷Nاندر آ مادر که اقبال آمده ست * اندر آ مادر مده دولت ز دست
۷۹۸Qقدرتِ آن سگ بدیدی اندر آ * تا ببینی قدرت و لطفِ خدا
۷۹۸Nقدرت آن سگ بدیدی اندر آ * تا ببینی قدرت و لطف خدا
۷۹۹Qمن ز رحمت می‌کشانم پای تو * کز طرب خود نیستم پروای تو
۷۹۹Nمن ز رحمت می‌کشانم پای تو * کز طرب خود نیستم پروای تو
۸۰۰Qاندر آ و دیگران را هم بخوان * کاندر آتش شاه بنْهادست خوان
۸۰۰Nاندر آ و دیگران را هم بخوان * کاندر آتش شاه بنهاده ست خوان
۸۰۱Qاندر آیید ای مسلمانان همه * غیرِ عَذب دین عَذابست آن همه
۸۰۱Nاندر آیید ای مسلمانان همه * غیر عذب دین عذاب است آن همه
۸۰۲Qاندر آیید ای همه پروانه‌وار * اندرین بَهْره که دارد صد بهار
۸۰۲Nاندر آیید ای همه پروانه‌وار * اندر این بهره که دارد صد بهار
۸۰۳Qبانگ می‌زد در میانِ آن گروه * پُر همی‌شد جانِ خلقان از شِکوه
۸۰۳Nبانگ می‌زد در میان آن گروه * پر همی‌شد جان خلقان از شکوه
۸۰۴Qخلق خود را بعد از آن بی‌خویشتن * می‌فگندند اندر آتش مرد و زن
۸۰۴Nخلق خود را بعد از آن بی‌خویشتن * می‌فگندند اندر آتش مرد و زن
۸۰۵Qبی‌موکَلّ بی‌کَشِش از عشقِ دوست * زانک شیرین کردنِ هر تلخ ازوست
۸۰۵Nبی‌موکل بی‌کشش از عشق دوست * ز آن که شیرین کردن هر تلخ از اوست
۸۰۶Qتا چنان شد کان عوانان خلق را * منع می‌کردند کاتش در مَیَا
۸۰۶Nتا چنان شد کان عوانان خلق را * منع می‌کردند کاتش در میا
۸۰۷Qآن یهودی شد سِیَه‌رُو و خَجِل * شد پشیمان زین سبب بیمارْدل
۸۰۷Nآن یهودی شد سیه رو و خجل * شد پشیمان زین سبب بیمار دل
۸۰۸Qکاندر ایمان خلق عاشق‌تر شدند * در فنای جسم صادق‌تر شدند
۸۰۸Nکاندر ایمان خلق عاشق‌تر شدند * در فنای جسم صادق‌تر شدند
۸۰۹Qمکرِ شیطان هم درو پیچید شُکر * دیو هم خود را سِیَه‌رُو دید شُکر
۸۰۹Nمکر شیطان هم در او پیچید شکر * دیو هم خود را سیه رو دید شکر
۸۱۰Qآنچ می‌مالید در روی کسان * جمع شد در چهرهٔ آن ناکس آن
۸۱۰Nآن چه می‌مالید در روی کسان * جمع شد در چهره‌ی آن ناکس آن
۸۱۱Qآنک می‌درّید جامهٔ خلق چُست * شد دریده آنِ او ایشان دُرُست
۸۱۱Nآنکه می‌درید جامه‌ی خلق چست * شد دریده آن او ایشان درست