|
|
مردى پيش بويزيد بسطامى شد، گفت : چرا هجرت نكنى؟ و بسفر بيرون نشوى تا خلق را فائده دهى؟ جواب داد كه : دوستم مقيم است، بوى مشغولم، بديگرى نميپردازم. آن مرد گفت آب كه دير ماند در جايگاه خود بگندد. بويزيد جواب داد كه دريا باش تا هر گز بنگندى. آنگه اين بيت بگفت : اَرَى الحُجّاجَ يُزجون المَطايا وها أنَا ذا مطايَا الشّوق اُزجى اذا ما كعبة قُصدتْ و حُجّتْ فوجهُك قبلتى و اِليك حجّى
|
663
|
2
|