block:3204
۴۲۵۰ | N | آن که گویند اولیا در که بوند | * | تا ز چشم مردمان پنهان شوند |
۴۲۵۱ | N | پیش خلق ایشان فراز صد کهاند | * | گام خود بر چرخ هفتم مینهند |
۴۲۵۲ | N | پس چرا پنهان شود که جو بود | * | کاو ز صد دریا و که ز آن سو بود |
۴۲۵۳ | N | حاجتش نبود به سوی که گریخت | * | کز پیش کرهی فلک صد نعل ریخت |
۴۲۵۴ | N | چرخ گردید و ندید او گرد جان | * | تعزیت جامه بپوشید آسمان |
۴۲۵۵ | N | گر به ظاهر آن پری پنهان بود | * | آدمی پنهانتر از پریان بود |
۴۲۵۶ | N | نزد عاقل ز آن پری که مضمر است | * | آدمی صد بار خود پنهانتر است |
۴۲۵۷ | N | آدمی نزدیک عاقل چون خفی است | * | چون بود آدم که در غیب او صفی است |