vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3122

معجزه خواستن قوم از پیغامبران
۲۷۱۰Qقوم گفتند ای گروهِ مدَّعی * کُو گواهِ علمِ طِبّ و نافعی
۲۷۱۰Nقوم گفتند ای گروه مدعی * کو گواه علم طب و نافعی
۲۷۱۱Qچون شما بستهٔ همین خواب و خورید * همچو ما باشید در دِه می‌چرید
۲۷۱۱Nچون شما بسته‌ی همین خواب و خورید * همچو ما باشید در ده می‌چرید
۲۷۱۲Qچون شما در دامِ این آب و گِلید * کَیْ شما صیَّادِ سیمرغِ دِلید
۲۷۱۲Nچون شما در دام این آب و گلید * کی شما صیاد سیمرغ دلید
۲۷۱۳Qحُبِّ جاه و سَرْوَری دارد بر آن * که شمارد خویش از پیغامبران
۲۷۱۳Nحب جاه و سروری دارد بر آن * که شمارد خویش از پیغمبران
۲۷۱۴Qما نخواهیم این چنین لاف و دروغ * کردن اندر گوش و افتادن بدوغ
۲۷۱۴Nما نخواهیم این چنین لاف و دروغ * کردن اندر گوش و افتادن به دوغ
۲۷۱۵Qانبیا گفتند کین ز آن علَّتست * مایهٔ کوری حجابِ رُؤیتست
۲۷۱۵Nانبیا گفتند کاین ز آن علت است * مایه‌ی کوری حجاب رویت است
۲۷۱۶Qدعوی ما را شنیدیت و شما * می‌نبینید این گهر در دستِ ما
۲۷۱۶Nدعوی ما را شنیدید و شما * می‌نبینید این گهر در دست ما
۲۷۱۷Qامتحانست این گهر مر خلق را * ماش گردانیم گِرْدِ چشمها
۲۷۱۷Nامتحان است این گهر مر خلق را * ماش گردانیم گرد چشمها
۲۷۱۸Qهر که گوید کُو گوا گفتش گواست * کو نمی‌بیند گهر حَبسِ عَماست
۲۷۱۸Nهر که گوید کو گوا گفتش گواست * کاو نمی‌بیند گهر حبس عماست
۲۷۱۹Qآفتابی در سخن آمد که خیز * که برآمد روز بر جه کم ستیز
۲۷۱۹Nآفتابی در سخن آمد که خیز * که بر آمد روز برجه کم ستیز
۲۷۲۰Qتو بگویی آفتابا کُو گواه * گویدت ای کور از حق دیده خواه
۲۷۲۰Nتو بگویی آفتابا کو گواه * گویدت ای کور از حق دیده خواه
۲۷۲۱Qروزِ روشن هر که او جوید چراغ * عَینِ جُستن کوریَش دارد بَلاغ
۲۷۲۱Nروز روشن هر که او جوید چراغ * عین جستن کوری‌اش دارد بلاغ
۲۷۲۲Qور نمی‌بینی گمانی پرده‌ای * که صباحست و تو اندر پرده‌ای
۲۷۲۲Nور نمی‌بینی گمانی پرده‌ای * که صباح است و تو اندر پرده‌ای
۲۷۲۳Qکوری خود را مکن زین گفت فاش * خامُش و در انتظارِ فَضل باش
۲۷۲۳Nکوری خود را مکن زین گفت فاش * خامش و در انتظار فضل باش
۲۷۲۴Qدر میانِ روز گفتن روز کُو * خویش رسوا کردنست ای روزْجُو
۲۷۲۴Nدر میان روز گفتن روز کو * خویش رسوا کردن است ای روز جو
۲۷۲۵Qصبر و خاموشی جَذوبِ رحمتست * وین نشان جُستن نشانِ علّتست
۲۷۲۵Nصبر و خاموشی جذوب رحمت است * وین نشان جستن نشان علت است
۲۷۲۶Qأَنْصِتُوا بپْذیر تا بر جانِ تو * آید از جانان جزای‌ أَنْصِتُوا
۲۷۲۶Nأَنْصِتُوا بپذیر تا بر جان تو * آید از جانان جزای‌ أَنْصِتُوا
۲۷۲۷Qگر نخواهی نکس پیشِ این طبیب * بر زمین زن زرّ و سَر را ای لبیب
۲۷۲۷Nگر نخواهی نکس پیش این طبیب * بر زمین زن زر و سر را ای لبیب
۲۷۲۸Qگفتِ افزون را تو بفْروش و بخر * بذلِ جان و بذلِ جاه و بذلِ زر
۲۷۲۸Nگفت افزون را تو بفروش و بخر * بذل جان و بذل جاه و بذل زر
۲۷۲۹Qتا ثنای تو بگوید فضلِ هُو * که حَسد آرد فلک بر جاه تو
۲۷۲۹Nتا ثنای تو بگوید فضل هو * که حسد آرد فلک بر جاهِ تو
۲۷۳۰Qچون طبیبان را نگه دارید دل * خود ببینید و شوید از خود خَجِل
۲۷۳۰Nچون طبیبان را نگه دارید دل * خود ببینید و شوید از خود خجل
۲۷۳۱Qدفعِ این کوری بدستِ خلق نیست * لیک اکرامِ طبیبان از هُدِیست
۲۷۳۱Nدفع این کوری به دست خلق نیست * لیک اکرام طبیبان از هدی است
۲۷۳۲Qاین طبیبان را بجان بنده شوید * تا بمُشک و عنبر آگنده شوید
۲۷۳۲Nاین طبیبان را به جان بنده شوید * تا به مشک و عنبر آگنده شوید