block:3122
۲۷۱۰ | Q | قوم گفتند ای گروهِ مدَّعی | * | کُو گواهِ علمِ طِبّ و نافعی |
۲۷۱۰ | N | قوم گفتند ای گروه مدعی | * | کو گواه علم طب و نافعی |
۲۷۱۱ | Q | چون شما بستهٔ همین خواب و خورید | * | همچو ما باشید در دِه میچرید |
۲۷۱۱ | N | چون شما بستهی همین خواب و خورید | * | همچو ما باشید در ده میچرید |
۲۷۱۲ | Q | چون شما در دامِ این آب و گِلید | * | کَیْ شما صیَّادِ سیمرغِ دِلید |
۲۷۱۲ | N | چون شما در دام این آب و گلید | * | کی شما صیاد سیمرغ دلید |
۲۷۱۳ | Q | حُبِّ جاه و سَرْوَری دارد بر آن | * | که شمارد خویش از پیغامبران |
۲۷۱۳ | N | حب جاه و سروری دارد بر آن | * | که شمارد خویش از پیغمبران |
۲۷۱۴ | Q | ما نخواهیم این چنین لاف و دروغ | * | کردن اندر گوش و افتادن بدوغ |
۲۷۱۴ | N | ما نخواهیم این چنین لاف و دروغ | * | کردن اندر گوش و افتادن به دوغ |
۲۷۱۵ | Q | انبیا گفتند کین ز آن علَّتست | * | مایهٔ کوری حجابِ رُؤیتست |
۲۷۱۵ | N | انبیا گفتند کاین ز آن علت است | * | مایهی کوری حجاب رویت است |
۲۷۱۶ | Q | دعوی ما را شنیدیت و شما | * | مینبینید این گهر در دستِ ما |
۲۷۱۶ | N | دعوی ما را شنیدید و شما | * | مینبینید این گهر در دست ما |
۲۷۱۷ | Q | امتحانست این گهر مر خلق را | * | ماش گردانیم گِرْدِ چشمها |
۲۷۱۷ | N | امتحان است این گهر مر خلق را | * | ماش گردانیم گرد چشمها |
۲۷۱۸ | Q | هر که گوید کُو گوا گفتش گواست | * | کو نمیبیند گهر حَبسِ عَماست |
۲۷۱۸ | N | هر که گوید کو گوا گفتش گواست | * | کاو نمیبیند گهر حبس عماست |
۲۷۱۹ | Q | آفتابی در سخن آمد که خیز | * | که برآمد روز بر جه کم ستیز |
۲۷۱۹ | N | آفتابی در سخن آمد که خیز | * | که بر آمد روز برجه کم ستیز |
۲۷۲۰ | Q | تو بگویی آفتابا کُو گواه | * | گویدت ای کور از حق دیده خواه |
۲۷۲۰ | N | تو بگویی آفتابا کو گواه | * | گویدت ای کور از حق دیده خواه |
۲۷۲۱ | Q | روزِ روشن هر که او جوید چراغ | * | عَینِ جُستن کوریَش دارد بَلاغ |
۲۷۲۱ | N | روز روشن هر که او جوید چراغ | * | عین جستن کوریاش دارد بلاغ |
۲۷۲۲ | Q | ور نمیبینی گمانی پردهای | * | که صباحست و تو اندر پردهای |
۲۷۲۲ | N | ور نمیبینی گمانی پردهای | * | که صباح است و تو اندر پردهای |
۲۷۲۳ | Q | کوری خود را مکن زین گفت فاش | * | خامُش و در انتظارِ فَضل باش |
۲۷۲۳ | N | کوری خود را مکن زین گفت فاش | * | خامش و در انتظار فضل باش |
۲۷۲۴ | Q | در میانِ روز گفتن روز کُو | * | خویش رسوا کردنست ای روزْجُو |
۲۷۲۴ | N | در میان روز گفتن روز کو | * | خویش رسوا کردن است ای روز جو |
۲۷۲۵ | Q | صبر و خاموشی جَذوبِ رحمتست | * | وین نشان جُستن نشانِ علّتست |
۲۷۲۵ | N | صبر و خاموشی جذوب رحمت است | * | وین نشان جستن نشان علت است |
۲۷۲۶ | Q | أَنْصِتُوا بپْذیر تا بر جانِ تو | * | آید از جانان جزای أَنْصِتُوا |
۲۷۲۶ | N | أَنْصِتُوا بپذیر تا بر جان تو | * | آید از جانان جزای أَنْصِتُوا |
۲۷۲۷ | Q | گر نخواهی نکس پیشِ این طبیب | * | بر زمین زن زرّ و سَر را ای لبیب |
۲۷۲۷ | N | گر نخواهی نکس پیش این طبیب | * | بر زمین زن زر و سر را ای لبیب |
۲۷۲۸ | Q | گفتِ افزون را تو بفْروش و بخر | * | بذلِ جان و بذلِ جاه و بذلِ زر |
۲۷۲۸ | N | گفت افزون را تو بفروش و بخر | * | بذل جان و بذل جاه و بذل زر |
۲۷۲۹ | Q | تا ثنای تو بگوید فضلِ هُو | * | که حَسد آرد فلک بر جاه تو |
۲۷۲۹ | N | تا ثنای تو بگوید فضل هو | * | که حسد آرد فلک بر جاهِ تو |
۲۷۳۰ | Q | چون طبیبان را نگه دارید دل | * | خود ببینید و شوید از خود خَجِل |
۲۷۳۰ | N | چون طبیبان را نگه دارید دل | * | خود ببینید و شوید از خود خجل |
۲۷۳۱ | Q | دفعِ این کوری بدستِ خلق نیست | * | لیک اکرامِ طبیبان از هُدِیست |
۲۷۳۱ | N | دفع این کوری به دست خلق نیست | * | لیک اکرام طبیبان از هدی است |
۲۷۳۲ | Q | این طبیبان را بجان بنده شوید | * | تا بمُشک و عنبر آگنده شوید |
۲۷۳۲ | N | این طبیبان را به جان بنده شوید | * | تا به مشک و عنبر آگنده شوید |