vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1129

فرق میان آنک درویش است بخدا و تشنهٔ خدا و میان آنک درویش است از خدا و تشنهٔ غیرست
۲۷۵۲Qنقشِ درویشست او نه اهلِ نان * نقشِ سَگ را تو مَیَنداز استخوان
۲۷۵۲Nنقش درویش است او نی اهل نان * نقش سگ را تو مینداز استخوان
۲۷۵۳Qفقرِ لقمه دارد او نه فقرِ حق * پیشِ نقشِ مردهٔ کم نِه طبَق
۲۷۵۳Nفقر لقمه دارد او نی فقر حق * پیش نقش مرده‌ای کم نه طبق
۲۷۵۴Qماهیِ خاکی بود درویشِ نان * شکلِ ماهی لیک از دریا رَمان
۲۷۵۴Nماهی خاکی بود درویش نان * شکل ماهی لیک از دریا رمان
۲۷۵۵Qمرغ خانه‌ست او نه سیمرغِ هَوا * لُوت نوشد او ننوشد از خدا
۲۷۵۵Nمرغ خانه ست او نه سیمرغ هوا * لوت نوشد او ننوشد از خدا
۲۷۵۶Qعاشقِ حَقّست او بهرِ نَوال * نیست جانش عاشقِ حُسن و جمال
۲۷۵۶Nعاشق حق است او بهر نوال * نیست جانش عاشق حسن و جمال
۲۷۵۷Qگر تَوهُّم می‌کند او عشقِ ذات * ذات نبْود وَهم اَسما و صِفات
۲۷۵۷Nگر توهم می‌کند او عشق ذات * ذات نبود وهم اسما و صفات
۲۷۵۸Qوَهْم مخلوقست و مولود آمدست * حق نزاییده ست او لَمْ یُولَدْ ست
۲۷۵۸Nوهم مخلوق است و مولود آمده ست * حق نزاییده ست او لَمْ یُولَدْ است
۲۷۵۹Qعاشقِ تصویر و وَهمِ خویشتن * کی بود از عاشقانِ ذوالمِنَن
۲۷۵۹Nعاشق تصویر و وهم خویشتن * کی بود از عاشقان ذو المنن
۲۷۶۰Qعاشقِ آن وَهْم اگر صادق بود * آن مجازِ او حقیقت کَش شود
۲۷۶۰Nعاشق آن وهم اگر صادق بود * آن مجاز او حقیقت کش شود
۲۷۶۱Qشرح می‌خواهد بیانِ این سخن * لیک می‌ترسم ز اَفْهامِ کهن
۲۷۶۱Nشرح می‌خواهد بیان این سخن * لیک می‌ترسم ز افهام کهن
۲۷۶۲Qفَهم‌های کهنهٔ کوته‌نظر * صد خیالِ بَد در آرد در فِکَر
۲۷۶۲Nفهم‌های کهنه‌ی کوته نظر * صد خیال بد در آرد در فکر
۲۷۶۳Qبر سماعِ راست هر کس چیر نیست * لقمهٔ هر مرغکی انجیر نیست
۲۷۶۳Nبر سماع راست هر کس چیر نیست * لقمه‌ی هر مرغکی انجیر نیست
۲۷۶۴Qخاصّه مرغی مردهٔ پوسیدهٔ * پُر خیالی اعمیی بی‌دیدهٔ
۲۷۶۴Nخاصه مرغی مرده‌ای پوسیده‌ای * پر خیالی اعمیی بی‌دیده‌ای
۲۷۶۵Qنقشِ ماهی را چه دریا و چه خاک * رنگِ هندو را چه صابون و چه زاک
۲۷۶۵Nنقش ماهی را چه دریا و چه خاک * رنگ هندو را چه صابون و چه زاک
۲۷۶۶Qنقش اگر غمگین نِگاری بر ورَق * او ندارد از غم و شادی سبق
۲۷۶۶Nنقش اگر غمگین نگاری بر ورق * او ندارد از غم و شادی سبق
۲۷۶۷Qصورتش غمگین و او فارغ از آن * صورتش خندان و او ز آن بی‌نشان
۲۷۶۷Nصورتش غمگین و او فارغ از آن * صورتش خندان و او ز آن بی‌نشان
۲۷۶۸Qوین غم و شادی که اندر دل خفی است * پیشِ آن شادی و غم جز نقش نیست
۲۷۶۸Nوین غم و شادی که اندر دل خفی است * پیش آن شادی و غم جز نقش نیست
۲۷۶۹Qصورتِ خندان نقش از بهرِ تُست * تا از آن صورت شود معنی دُرُست
۲۷۶۹Nصورت خندان نقش از بهر تست * تا از آن صورت شود معنی درست
۲۷۷۰Qنقشهایی کاندرین حمَّامهاست * از برونِ جامه‌کَنْ چون جامهاست
۲۷۷۰Nنقشهایی کاندر این حمامهاست * از برون جامه کن چون جامهاست
۲۷۷۱Qتا بُرونی جامه‌ها بینی و بَس * جامه بیرون کُن در آ ای هم‌نَفَس
۲۷۷۱Nتا برونی جامه‌ها بینی و بس * جامه بیرون کن در آ ای هم نفس
۲۷۷۲Qزانک با جامه درون سو راه نیست * تن ز جان جامه ز تن آگاه نیست
۲۷۷۲Nز آن که با جامه درون سو راه نیست * تن ز جان جامه ز تن آگاه نیست