vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1106

تفسیر دعای آن دو فرشته که هر روز بر سر هر بازاری منادی می‌کنند که اللّٰهُمَّ أَعْطِ کُلَّ مُنْفِقٍ خَلَفأ اللّٰهُم أَعْطِ کُلَّ مُمْسِکٍ تَلَفاً و بیان کردن که آن منفق مجاهد راه حق است نی مسرف راه هوا
۲۲۲۳Qگفت پیغامبر که دایم بهرِ پند * دو فرشته خوش منادی می‌کنند
۲۲۲۳Nگفت پیغمبر که دایم بهر پند * دو فرشته‌ی خوش منادی می‌کنند
۲۲۲۴Qکای خدایا مُنفقان را سیر دار * هر دِرَمشان را عوض دِه صد هزار
۲۲۲۴Nکای خدایا منفقان را سیر دار * هر درمشان را عوض ده صد هزار
۲۲۲۵Qای خدایا ممسکان را در جهان * تو مده اِلَّا زیان اندر زیان
۲۲۲۵Nای خدایا ممسکان را در جهان * تو مده الا زیان اندر زیان
۲۲۲۶Qای بسا اِمساک کز اِنفاق به * مالِ حق را جز باَمْرِ حق مده
۲۲۲۶Nای بسا امساک کز انفاق به * مال حق را جز به امر حق مده
۲۲۲۷Qتا عوض یابی تو گنجِ بی‌کران * تا نباشی از عِدادِ کافران
۲۲۲۷Nتا عوض یابی تو گنج بی‌کران * تا نباشی از عداد کافران
۲۲۲۸Qکاُشْتُران قربان همی‌کردند تا * چیره گردد تیغشان بر مصطفی
۲۲۲۸Nکاشتران قربان همی‌کردند تا * چیره گردد تیغشان بر مصطفا
۲۲۲۹Qامرِ حق را باز جو از واصلی * امرِ حق را در نیابد هر دلی
۲۲۲۹Nامر حق را باز جو از واصلی * امر حق را در نیابد هر دلی
۲۲۳۰Qچون غلامِ یاغیی کو عدل کرد * مالِ شه بر یاغیان او بذل کرد
۲۲۳۰Nچون غلام یاغیی کاو عدل کرد * مال شه بر باغیان او بذل کرد
۲۲۳۱Qدر نُبی اِنذارِ اَهلِ غفلتست * کان همه اِنفاقهاشان حسرتست
۲۲۳۱Nدر نبی انذار اهل غفلت است * کان همه انفاقهاشان حسرت است
۲۲۳۲Qعدل این یاغی و دادش نزدِ شاه * چه فزاید دُوری و رویِ سیاه
۲۲۳۲Nعدل این یاغی و دادش نزد شاه * چه فزاید دوری و روی سیاه
۲۲۳۳Qسرورانِ مکَّه در حربِ رسول * بودشان قربان باومیدِ قبول
۲۲۳۳Nسروران مکه در حرب رسول * بودشان قربان به اومید قبول
۲۲۳۴Qبهرِ این مؤمن همی‌گوید ز بیم * در نماز اِهْدِ الصِّراطَ المُسْتَقیم
۲۲۳۴Nبهر این مومن همی‌گوید ز بیم * در نماز اهد الصراط المستقیم
۲۲۳۵Qآن دِرَم دادن سخی را لایقست * جان سپردن خود سخای عاشقست
۲۲۳۵Nآن درم دادن سخی را لایق است * جان سپردن خود سخای عاشق است
۲۲۳۶Qنان دهی از بهرِ حق نانت دهند * جان دهی از بهرِ حق جانت دهند
۲۲۳۶Nنان دهی از بهر حق نانت دهند * جان دهی از بهر حق جانت دهند
۲۲۳۷Qگر بریزد برگهای این چنار * برگِ بی برگیش بخشد کردگار
۲۲۳۷Nگر بریزد برگهای این چنار * برگ بی‌برگیش بخشد کردگار
۲۲۳۸Qگر نماند از جود در دستِ تو مال * کَی کند فضلِ رالَهت پای‌مال
۲۲۳۸Nگر نماند از جود در دست تو مال * کی کند فضل خدایت پای مال
۲۲۳۹Qهر که کارد گردد انبارش تهی * لیکش اندر مَزْرَعه باشد بِهی
۲۲۳۹Nهر که کارد گردد انبارش تهی * لیکش اندر مزرعه باشد بهی
۲۲۴۰Qوانک در انبار ماند و صَرْفه کرد * اُشْپُش و موش و حوادث پاک خَورد
۲۲۴۰Nو آن که در انبار ماند و صرفه کرد * اشپش و موش و حوادث پاک خورد
۲۲۴۱Qاین جهان نفیست در اِثبات جو * صورتت صِفرست در مَعْنٰات جو
۲۲۴۱Nاین جهان نفی است در اثبات جو * صورتت صفر است در معنات جو
۲۲۴۲Qجانِ شورِ تلخ پیشِ تیغ بَر * جانِ چون دریای شیرین را بخَر
۲۲۴۲Nجان شور تلخ پیش تیغ بر * جان چون دریای شیرین را بخر
۲۲۴۳Qور نمی‌دانی شدن زین آستان * باری از من گوش کن این داستان
۲۲۴۳Nور نمی‌دانی شدن زین آستان * باری از من گوش کن این داستان