block:1082
۱۵۷۵ | Q | قصهٔ طوطی جان زین سان بود | * | کو کسی کو مَحْرَمِ مرغان بود |
۱۵۷۵ | N | قصهی طوطی جان زین سان بود | * | کو کسی کو محرم مرغان بود |
۱۵۷۶ | Q | کو یکی مرغی ضعیفی بیگناه | * | و اندرونِ او سلیمان با سپاه |
۱۵۷۶ | N | کو یکی مرغی ضعیفی بیگناه | * | و اندرون او سلیمان با سپاه |
۱۵۷۷ | Q | چون بنالد زار بیشُکر و گِله | * | افتد اندر هفت گردون غُلْغُله |
۱۵۷۷ | N | چون بنالد زار بیشکر و گله | * | افتد اندر هفت گردون غلغله |
۱۵۷۸ | Q | هر دَمش صد نامه صد پیک از خدا | * | یا رَبی زُو شصت لبَّیک از خدا |
۱۵۷۸ | N | هر دمش صد نامه صد پیک از خدا | * | یا ربی زو شصت لبیک از خدا |
۱۵۷۹ | Q | زلَّتِ او به ز طاعت نزدِ حق | * | پیشِ کفرش جملهٔ ایمانها خَلَق |
۱۵۷۹ | N | زلت او به ز طاعت نزد حق | * | پیش کفرش جمله ایمانها خلق |
۱۵۸۰ | Q | هر دَمی او را یکی مِعْراجِ خاص | * | بر سرِ تاجش نهد صد تاجِ خاص |
۱۵۸۰ | N | هر دمی او را یکی معراج خاص | * | بر سر تاجش نهد صد تاج خاص |
۱۵۸۱ | Q | صورتش بر خاک و جان بر لامکان | * | لامکانیِ فوقِ وَهم سالکان |
۱۵۸۱ | N | صورتش بر خاک و جان بر لامکان | * | لامکانی فوق وهم سالکان |
۱۵۸۲ | Q | لامکانی نه که در فهم آیدت | * | هر دمی در وی خیالی زایدت |
۱۵۸۲ | N | لامکانی نه که در فهم آیدت | * | هر دمی در وی خیالی زایدت |
۱۵۸۳ | Q | بل مکان و لامکان در حکمِ او | * | همچو در حکمِ بهشتی چار جو |
۱۵۸۳ | N | بل مکان و لامکان در حکم او | * | همچو در حکم بهشتی چارجو |
۱۵۸۴ | Q | شرحِ این کوته کن و رخ زین بتاب | * | دَم مزن و اللهُ أعْلَم بِالصَّواب |
۱۵۸۴ | N | شرح این کوته کن و رخ زین بتاب | * | دم مزن و الله اعلم بالصواب |
۱۵۸۵ | Q | باز میگردیم ما ای دوستان | * | سوی مرغ و تاجر و هندوستان |
۱۵۸۵ | N | باز میگردیم ما ای دوستان | * | سوی مرغ و تاجر و هندوستان |
۱۵۸۶ | Q | مردِ بازرگان پذیرفت این پیام | * | کو رساند سوی جنس از وی سلام |
۱۵۸۶ | N | مرد بازرگان پذیرفت این پیام | * | کاو رساند سوی جنس از وی سلام |