vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1023

دفع گفتن وزیر مریدان را
۵۶۵Qگفت هان ای سخرگان گفت‌وگو * وعظ و گفتارِ زبان و گوش جو
۵۶۵Nگفت هان ای سخرگان گفت‌وگو * وعظ و گفتار زبان و گوش جو
۵۶۶Qپنبه اندر گوشِ حسِّ دون کنید * بندِ حسِّ از چشمِ خود بیرون کنید
۵۶۶Nپنبه اندر گوش حس دون کنید * بند حس از چشم خود بیرون کنید
۵۶۷Qپنبهٔ آن گوشِ سِّر گوشِ سَرست * تا نگردد این کَر آن باطن کَرست
۵۶۷Nپنبه‌ی آن گوش سر گوش سر است * تا نگردد این کر آن باطن کر است
۵۶۸Qبی‌حِس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید * تا خطابِ‌ اِرْجِعِی‌ را بِشْنوید
۵۶۸Nبی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید * تا خطاب‌ ارْجِعِی‌ را بشنوید
۵۶۹Qتا بگفت‌وگوی بیداری دَری * تو ز گفتِ خواب بویی کَی بَری
۵۶۹Nتا به گفت‌وگوی بیداری دری * تو ز گفت خواب بویی کی بری
۵۷۰Qسَیْرِ بیرونیست قول و فعلِ ما * سَیْرِ باطن هست بالای سَما
۵۷۰Nسیر بیرونی است قول و فعل ما * سیر باطن هست بالای سما
۵۷۱Qحِسّ خشکی دید کز خشکی بزاد * عیسی جان پای بر دریا نهاد
۵۷۱Nحس خشکی دید کز خشکی بزاد * عیسی جان پای بر دریا نهاد
۵۷۲Qسَیْرِ جسم خشک بر خشکی فتاد * سَیْرِ جان پا در دلِ دریا نهاد
۵۷۲Nسیر جسم خشک بر خشکی فتاد * سیر جان پا در دل دریا نهاد
۵۷۳Qچونک عمر اندر رهِ خشکی گذشت * گاه کوه و گاه دریا گاه دشت
۵۷۳Nچون که عمر اندر ره خشکی گذشت * گاه کوه و گاه صحرا گاه دشت
۵۷۴Qآبِ حیوان از کجا خواهی تو یافت * موجِ دریا را کجا خواهی شکافت
۵۷۴Nآب حیوان از کجا خواهی تو یافت * موج دریا را کجا خواهی شکافت
۵۷۵Qموجِ خاکی وهم و فهم و فکرِ ماست * موج آبی محو و سُکَرست و فناست
۵۷۵Nموج خاکی وهم و فهم و فکر ماست * موج آبی محو و سکر است و فناست
۵۷۶Qتا در این سکری از آن سکری تو دور * تا ازین مستی ازان جامی تو کور
۵۷۶Nتا در این سکری از آن سکری تو دور * تا از این مستی از آن جامی تو دور
۵۷۷Qگفت ‌و گویِ ظاهر آمد چون غبار * مدَّتی خاموش خُو کن هوش دار
۵۷۷Nگفت‌وگوی ظاهر آمد چون غبار * مدتی خاموش خو کن هوش دار