block:1011
۳۴۸ | Q | پس بگویم من به سر نصرانیم | * | ای خدای رازدان میدانیَم |
۳۴۸ | N | پس بگویم من به سر نصرانیام | * | ای خدای راز دان میدانیام |
۳۴۹ | Q | شاه واقف گشت از ایمانِ من | * | وز تعصُّب کرد قصدِ جانِ من |
۳۴۹ | N | شاه واقف گشت از ایمان من | * | وز تعصب کرد قصد جان من |
۳۵۰ | Q | خواستم تا دین ز شَه پنهان کنم | * | انکه دینِ اوست ظاهر آن کنم |
۳۵۰ | N | خواستم تا دین ز شه پنهان کنم | * | آن که دین اوست ظاهر آن کنم |
۳۵۱ | Q | شاه بویی بُرد از اسرارِ من | * | مُتَّهَم شد پیشِ شه گفتارِ من |
۳۵۱ | N | شاه بویی برد از اسرار من | * | متهم شد پیش شه گفتار من |
۳۵۲ | Q | گفت گفتِ تو چو در نان سوزنست | * | از دلِ من تا دلِ تو روزنست |
۳۵۲ | N | گفت گفت تو چو در نان سوزن است | * | از دل من تا دل تو روزن است |
۳۵۳ | Q | من ازان روزن بدیدم حالِ تو | * | حالِ تو دیدم ننوشم قالِ تو |
۳۵۳ | N | من از آن روزن بدیدم حال تو | * | حال تو دیدم ننوشم قال تو |
۳۵۴ | Q | گر نبودی جانِ عیسی چارهام | * | او جهودانه بکردی پارهام |
۳۵۴ | N | گر نبودی جان عیسی چارهام | * | او جهودانه بکردی پارهام |
۳۵۵ | Q | بهرِ عیسی جان سپارم سَر دهم | * | صد هزاران مَّنتش بر خود نهم |
۳۵۵ | N | بهر عیسی جان سپارم سر دهم | * | صد هزاران منتش بر خود نهم |
۳۵۶ | Q | جان دریغم نیست از عیسی ولیک | * | واقفم بر علمِ دینش نیک نیک |
۳۵۶ | N | جان دریغم نیست از عیسی و لیک | * | واقفم بر علم دینش نیک نیک |
۳۵۷ | Q | حیف میآمد مرا کان دینِ پاک | * | در میانِ جاهلان گردد هلاک |
۳۵۷ | N | حیف میآمد مرا کان دین پاک | * | در میان جاهلان گردد هلاک |
۳۵۸ | Q | شُکر ایزد را و عیسی را که ما | * | گشتهایم آن کیشِ حق را رَهنُما |
۳۵۸ | N | شکر ایزد را و عیسی را که ما | * | گشتهایم آن کیش حق را رهنما |
۳۵۹ | Q | از جهود و از جهودی رَستهام | * | تا به زنَّاری میان را بستهام |
۳۵۹ | N | از جهود و از جهودی رستهام | * | تا به زناری میان را بستهام |
۳۶۰ | Q | دَوْر دَوْرِ عیسی است ای مردمان | * | بشنوید اسرارِ کیشِ او به جان |
۳۶۰ | N | دور دور عیسی است ای مردمان | * | بشنوید اسرار کیش او به جان |
۳۶۱ | Q | کرد با وی شاه آن کاری که گفت | * | خلق حیران مانده زان مَکرِ نهفت |
۳۶۱ | N | کرد با وی شاه آن کاری که گفت | * | خلق حیران مانده ز ان مکر نهفت |
۳۶۲ | Q | رانْد او را جانبِ نصرانیان | * | کرد در دعوت شروع او بعد ازان |
۳۶۲ | N | راند او را جانب نصرانیان | * | کرد در دعوت شروع او بعد از آن |