vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1011

تلبیس وزیر با نصاری
۳۴۸Qپس بگویم من به سر نصرانیم * ای خدای راز‌دان می‌دانیَم
۳۴۸Nپس بگویم من به سر نصرانی‌ام * ای خدای راز دان می‌دانی‌ام
۳۴۹Qشاه واقف گشت از ایمانِ من * وز تعصُّب کرد قصدِ جانِ من
۳۴۹Nشاه واقف گشت از ایمان من * وز تعصب کرد قصد جان من
۳۵۰Qخواستم تا دین ز شَه پنهان کنم * انکه دینِ اوست ظاهر آن کنم
۳۵۰Nخواستم تا دین ز شه پنهان کنم * آن که دین اوست ظاهر آن کنم
۳۵۱Qشاه بویی بُرد از اسرارِ من * مُتَّهَم شد پیشِ شه گفتارِ من
۳۵۱Nشاه بویی برد از اسرار من * متهم شد پیش شه گفتار من
۳۵۲Qگفت گفتِ تو چو در نان سوزنست * از دلِ من تا دلِ تو روزنست
۳۵۲Nگفت گفت تو چو در نان سوزن است * از دل من تا دل تو روزن است
۳۵۳Qمن ازان روزن بدیدم حالِ تو * حالِ تو دیدم ننوشم قالِ تو
۳۵۳Nمن از آن روزن بدیدم حال تو * حال تو دیدم ننوشم قال تو
۳۵۴Qگر نبودی جانِ عیسی چاره‌ام * او جهودانه بکردی پاره‌ام
۳۵۴Nگر نبودی جان عیسی چاره‌ام * او جهودانه بکردی پاره‌ام
۳۵۵Qبهرِ عیسی جان سپارم سَر دهم * صد هزاران مَّنتش بر خود نهم
۳۵۵Nبهر عیسی جان سپارم سر دهم * صد هزاران منتش بر خود نهم
۳۵۶Qجان دریغم نیست از عیسی و‌لیک * واقفم بر علمِ دینش نیک نیک
۳۵۶Nجان دریغم نیست از عیسی و لیک * واقفم بر علم دینش نیک نیک
۳۵۷Qحیف می‌آمد مرا کان دینِ پاک * در میانِ جاهلان گردد هلاک
۳۵۷Nحیف می‌آمد مرا کان دین پاک * در میان جاهلان گردد هلاک
۳۵۸Qشُکر ایزد را و عیسی را که ما * گشته‌ایم آن کیشِ حق را رَهنُما
۳۵۸Nشکر ایزد را و عیسی را که ما * گشته‌ایم آن کیش حق را رهنما
۳۵۹Qاز جهود و از جهودی رَسته‌ام * تا به زنَّاری میان را بسته‌ام
۳۵۹Nاز جهود و از جهودی رسته‌ام * تا به زناری میان را بسته‌ام
۳۶۰Qدَوْر دَوْرِ عیسی است ای مردمان * بشنوید اسرارِ کیشِ او به جان
۳۶۰Nدور دور عیسی است ای مردمان * بشنوید اسرار کیش او به جان
۳۶۱Qکرد با وی شاه آن کاری که گفت * خلق حیران مانده ز‌ان مَکرِ نهفت
۳۶۱Nکرد با وی شاه آن کاری که گفت * خلق حیران مانده ز ان مکر نهفت
۳۶۲Qرانْد او را جانبِ نصرانیان * کرد در دعوت شروع او بعد ازان
۳۶۲Nراند او را جانب نصرانیان * کرد در دعوت شروع او بعد از آن