SIDDIQI
صدّيقی بود که خلق پيوسته برنجانيدن وی مشغول بودند شبی در مناجات گفت : الهی دانی که تو اين عاجز مسکين را از دنيا معلومی نه داده‌يی که آنرا در رضای تو فدا کند اين تن خوار خود را بصدقه بخلقان دادم تا اگر مرا جفائی کنند و بر ما بهتانی نهند تو ايشانرا نگيری رحمت خدا و رضوان خدا بر درويشان باد و تاجهان باد از درويشان خالی مباد. 187 4