|
|
بوحفص حداد رحمهالله آهنگر بود و آتشی بغايت تيزی برافروخته و آهن در آن نهاده، چنانك عادت آهنگران باشد. كسی بگذشت و آيتی از قرآن برخواند، شيخ را بآن آيت وقت خوش گشت، و حالت انس بر وی غالب شد دست در كوره برد و آهن گرم بدست بيرون آورد، و همچنان ميداشت تا شاگرد در روی نگرست و گفت- يا شيخ اين چيست كه آهن گرم بر دست نهادهٴ؟ شيخ از سر آن برخاست، و حرفت بگذاشت، گفت چندين بار ما حرفت بگذاشتيم باز ديگر باره بسر آن باز شديم تا اين بار كه حرفت ما را بگذاشت.
|
520
|
1
|